یادداشت ابراهیم دهقان

                ما را مثل عقرب بار آورده اند ... ! مثل عقرب!
ما مردم ، صبح که سر از بالین برمی داریم تا شب که سر مرگمان را می گذاریم ، مدام همدیگر را می گزیم !
بخیلیم ؛ بَخیل! 
خوشمان می آید که سر راه دیگران سنگ بیندازیم؛ خوشمان می آید که دیگران را خوار و فلج ببینیم.
اگر دیگری یک لقمه نان داشته باشد که سق بزند ، مثل این است که گوشت تن ما را می جود !
تنگ نظریم ما مردم ... تنگ نظر و بخیل.
بخیل و بدخواه... وقتی می بینیم دیگری سر گرسنه زمین می گذارد ، انگار خیال ما راحت تر است !
وقتی می بینیم کسی محتاج است ، اگر هم به او کمک کنیم، باز هم مایه خاطر جمعی ما هست. انگار که از سرپا بودن همدیگر بیم داریم!

بی شک تنها مجلدی که آیینه ای پیش چشم ما ایرانیان می گیرد جامعه شناسی خودمانی حسن نراقی نیست، چه بسیار کتبی که کمر بر نقد اخلاقیات این مردم بسته است و خلقیات حداکثری و حداقلی شان را واکاویده است؛ خلقیات ما ایرانیان (محمد علی جمالزاده) ما چگونه ما شدیم (صادق زیباکلام) جامعه شناسی نخبه کشی ( علی رضا قلی) غرب زدگی (جلال آل احمد) فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی(غلامعلی حداد عادل) و بسیار بسیار کتب دیگر همه آثار بدین گونه اند.
آثاری که به آنها اشاره شد تنها چندی از آثار به تعبیری تحقیقی و جامعه شناختانه است که فرهنگ انسان ایرانی و خواستگاه فرهنگی آن که البته فقط و فقط به فلات ایران محدود نمی شود را وا می کاود و سعی بر آن دارند تا چهره ای درخور و واقعی از فرهنگی ایرانی زادگان را پیش چشمشان گیرند.
سطرهای آغازین این نوشته به نقل قسمتی از داستان کلیدر می پردازد که محمود دولت آبادی آن را داستان سرگشتگی این مردم سالخورده می داند؛ این سطور بیانگر این است که جدای از تمامی آن آثار تحقیقی و جامعه شناختی و حتی روانشناسانه که چه ایرانی زادگان خود آنها را نوشته اند و چه مستشرقینی فراز و فرودهای فرهنگی این خطه را به کاغذ آورده اند که حتی در جامعه شناسی خودمانی حسن نراقی هم بارها و بارها از کتب و آثار این مستشرقین سخن به میانه می آید، جدای از تمام این آثار، ادبیات داستانی ما، شعر ما و حتی موسیقی ما آیینه تمام نمایی از کمّی ها و کاستی های فرهنگی قومی پیر و سالخورده است که رنسانس و رفرم را سخت به اندرونی اش راه می دهد.
جامعه شناسی خودمانی اما از آن روی در بین تمامی این آثار اقبالی دو چندان یافته که به زبانی عامیانه و با قشر میانه جامعه و البت که جوانان کمتر کتاب خوانده سخن ساز می کند و چونان جذاب بر پیکر فرهنگی این قوم می پیچد که لرزه بر اندام و افکار و حتی اعمال خواننده اش بیاندازد؛ اما حسن نراقی در به اقبال عمومی رساندن جامعه شناسی خودمانی دقیقا از خصوصیتی سود می برد که خود بر آن می تازد و سعی بر آن دارد تا به چالشش بکشد؛ درست است ( همه چیز دانی ما ایرانیان ) جامعه شناسی خودمانی را تا چاپ بیست و چندم به پیش می کشد و بر توسن صنعت چاپ کژدار و مریض ایران می نشاند؛ حسن نراقی تکنیکی را در نگارش جامعه شناسی خودمانی به کار گرفته است تا خواننده را بر آن دارد بعد از خواندن هر فصل و تیتر هر سرفصل، خصلت همه چیز دانی ایرانی اش تکانی بخورد و از لذت سرشارش کند و حتی زمزمه ای زیر لبش بنشاند که: ( من که میدانستم و یا هزار با من این را گفته ام) 
چنین است که خواننده ایرانی از خواندن کتابی که تمام زیر و زبرش را به تیغ نقد می کشد حتی لذت هم می برد، چون بر اخلاقیاتی می تازد که همواره و همواره نسلی به نسل قبل از خود ایراد می داشته است؛ از همین روست که خصلت همه چیز دانی مان و برتری جویی مان را قلقلک می دهد تا از بعد از خواندن کتاب به عنوان مخاطب با خود بگوییم: ( دیدی میگفتم)
به زعم من جامعه شناسی خودمانی چون اسم بی ادعایش که حسن نراقی با زکاوت انتخابش کرده است تا خود از تیغ نقد نقادان بگریزد، خودمانی است؛ چرا که هم او ایرانی است و تحمل نقد را ندارد و هم مخاطبش ایرانی است و تمامی زیر و زبر نوشته اش را بی هیچ رحمی و البت که بی هیچ مطالعه ای به نقد می کشد؛ جامعه شناسی خودمانی را نمی توان اثر تحقیقی و آکادمیک به حساب آورد که بتواند چون رفرنسی در آثار پژوهشی مورد استفاده قرار گیرد ؛ جامعه شناسی خودمانیِ حسن نراقی شاید بیش از حد خودمانی است و همین سبب این شده تا در نقد فرهنگ عامه خصلت ایرانیت را نتواند به کناری وا نهد و در اکثر سرفصل ها لا اله را بگوید و الی الله را خیر.
با تمام احترامی که برای اثر ارزشمند حسن نراقی قائلم، کتابی که پتانسیل آن را دارد تا عده ای را اگر هم نتواند کتاب خوان کند حداقل در اندیشه کتاب خواندن بیاندازد؛ اما آثار دیگری چون جامعه شناسی نخبه کشی، ما چگونه ما شدیم و خلقیات ما ایرانیان را آثاری با پایه هایی محکمتر می دانم و جامعه شناسی خودمانی حسن نراقی را جز درد دلی خودمانی نمی بینم و نمی دانم؛ همانطور که نگارنده اثر نیز با انتخاب چنین نامی برای کتاب چنین منظوری را در سر می پرورانده است.
برتولت برشت جایی می نویسد: آنکس که حقیقت را نمی داند ابله است، ولی آن کس که می داند و پنهانش می کند یک جنایتکار؛ و به همین روست که جامعه شناس خودمانی اثری ارزشمند است، چرا که حقیقت را هرچند بسیار خودمانی و به هر طریقی خاص اما بیان می کند و سعی در پوشانیدنش ندارد.

تاريخ اين ايام را 
هر کس که خواهد خواند، 
جز اين سخن از ما نخواهد راند:
اين نسل سر در گم،
بر توسن انديشه‌هاشان لنگ،
فرسنگ در فرسنگ
جز سوی ترکستان نمی‌رانند
تاريخ پيش از خويش را باری  نمی‌خوانند
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.