یادداشت

محمد

محمد

2 روز پیش

آخرین انار دنیا
        آخرین انار دنیا ی کتاب ضد جنگه، کتابی که با توصیف های شاعرانه و زیبای عشق «محمد دل شیشه» شروع میشه و دنیای زیبایی رو پیش رومون می‌ذاره ولی هر چی جلو تر میریم داستان تاریک و تاریک تر میشه، مثل سیر انسان از کودکی به بزرگسالی که اول تو دنیای تخیلیه کودکانه زندگی می‌کنه، خونه‌ی شیشه ایی برای خودش میسازه، بخاطر عشقه پاک ممکنه بمیره و یا حتی وقتی کمی بزرگتر میشه قول های برادرانه و تا پای جان با دوستانش می‌بنده ولی وقتی بزرگتر میشه به وحشی گری ها پی میبره، به پلیدی هایی که جزو روال عادی زندگی شدن.
اما مظفر صبحدم میخواد تو پاکی نوجوانی بمونه و با خودش و آخرین انار دنیا عهد ببنده و تا پایان عمرش به اون عهد پایبند باشه، میخواد کوچک ترین کاری رو که از دستش بر میاد انجام بده تا از ظلم های بیشمار، حداقل، مسئولیت کوچکترین قسمتش رو به عهده بگیره.
مظفر صبحدم بخاطر رابطه پدر پسری به افراد کمک نمیکنه، بلکه بخاطره درک کردن همنوع عجله داره (همون‌طور که توی متن اصلا براش مهم نبود که فرزندش کدومه!)
مظفر، شخصیت پخته داستان، اصلا دنبال مقصر نمیگرده و قرار نیست ظالم رو از مظلوم متمایز کنه؛ به دنبال از بین بردن یعقوب صنوبر یا افراد دیگه ایی که ظلمی کردن نیست بلکه فقط بدنبال کمک کردن به اطرافیانشه، که واسه بسیاری از افراد که قدرت و جایگاه خاصی ندارن همین کمک به اطرافیان، بزرگترین نوع بخشندگی شونه...
این کتاب نقاط قوت بسیار زیادی داره که میشه به متن گیرا، توصیف های دلنشین، پخته بودن متن، شخصیت پردازی های عمیق و ... اشاره کرد.
به صورت خیلی خلاصه: این کتاب محکم ترین دیوار رو در برابر جنگ و ظلم کشیده ولی نه با جنگی دوباره یا انتقاد کردن و کوبیدن... بلکه با محبت بی پایان!
      

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.