یادداشت احمدرضا کوکب
1403/10/4
1- این تقریبا برایم به یک عادت تبدیل شده که هر بار مشهد میآیم، یک کتاب کوتاه از کتابفروشیهای حرم یا اطرافش بخرم و در همان سفر هم بخوانم. معمولاً کتب اخلاقی را انتخاب میکردم، ولی این بار، اتفاقا این کتاب چشمم را گرفت. 2- این اولین تجربه من از آثار شهید دیالمه که ظاهرا همه سخورانی هستند، بود. پیش از این میدانستم که به روشن فکری و پخته بودن معروف است و ظاهرا پیشبینیهایی درباره انقلاب کرده که محقق شده اند. 3- حرف حساب کتاب برای جوان انقلابی امروز، خیلی جدید نیست و شاید تکراری بهنظر برسد؛ اما فکر میکنم چنین افق نگاهی در انقلابیون آن زمان انگشت شمار بوده است. از این جهت هیجان انگیز است. 4- وقتی این کتاب را میخوانید، متوجه میشوید که خیلی از حرفهای داغ امروز که جدید بهنظر میرسند، آن موقع هم بوده است. مثلا بر ما مسلم است که امام هرچه بود، تنها نبود! از سرباز صفر تا سردار و عالم و همه جور آدمی در رکابش داشت. ولی شهید در نصف صحبتش سعی میکند تبیین کند که چرا یک عده اینقدر اصرار دارند که بگویند امام تنها شده و کسی را ندارد! 5- چون خیلی تاریخ معاصر ایران را نمیدانم، کامل نفهمیدم و نتوانستم حرفها را بر اشخاص کامل تطبیق بدهم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.