یادداشت
1403/6/25
نادانستههای بیکرانی در ادبیات دارم. همین باعث میشود کمتر به سراغ مطالعهٔ حوزههای دیگر علم بروم و این در حالی است که خیلی سنگِ مطالعات بینارشتهای را به سینه میزنم! این کتاب را به پیشنهاد یکی از اساتید خواندم. زمینهٔ قبلیام از فلسفه برمیگشت به دبیرستان؛ کتابهای درسی و دنیای سوفی که کلاس یازدهم خواندمش. با این پیشزمینه سراغ کتاب برایان مگی رفتم و توانستم از پسش بربیام. البته بعضی مباحثش را نمیفهمیدم، به خاطر لزوم پیشزمینه یا نداشتن تمرکز یا سنگینی بحث یا هرچه، نمیدانم. اما نفهمیدههایم از کتاب آنقدری نبود که به خواندنش نیرزد. ویگتنشتاین برایم از همهشان جذابتر بود. منطقی بهنظر میرسد چون اوست که دربارهٔ زبان بحث فلسفی میکند و رشتهٔ من هم که ادبیات! مفهوم «شباهتهای خانوادگی» او معضلی را که برای تعریف ادبیات داشتم برایم حل کرد. این را هم بگویم مگی یک شیطنت جالب کرده بود برای معرفی شوپنهاور از کاپلستون دعوت کرده بود. :) کاش مشابه این کتاب برای فلسفهٔ اسلامی هم تألیف میشد. اگر کتابی را سراغ دارید که نگاهی مختصر و مفید به تاریخ فلسفه در اسلام میاندازد، لطفاً معرفی کنید.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.