یادداشت محبوبه طاهری

                در میان شاعران جزیرة‌العرب بزرگترین و شهره‌ترین شاعر، لبید بن ربیعه بود. اشعار او به نشانۀ برتری بر دیگر اشعار شاعران، در خانه کعبه، مکان مقدس شهر مکه، آویزان می‌شد. هیچ شاعری جسارت هماوردی با لبید را نداشت. پیامبر (ص) در آن زمان در میان کفار عرب به ساحری مرموز و شاعری مجنون شهره بود. روزی چند تن از یاران نزدیک پیامبر (ص) نزدیک کعبه شدند و بخشی از قرآن را به درِ کعبه آویختند. از لبید خواستند آن آیات را بخواند. او از روی نخوت و غرور خنده‌ای کرد و از روی تفریح یا تمسخر پذیرفت که آنها را بخواند. محوِ زیبایی آیات شد و در دم به اسلام گروید. این اتفاق گوشه‌ای از حکایتهای بیشماری است که تاثیرات قرائت قرآن بر شنوندگان را می‌رساند. قرآن از آن دسته کتاب‌ها نیست که به سادگی برای خواننده آشکار شود. چه مسلمان و چه غیر مسلمان.نوید کرمانی معتقد است که زبان عربی نیروی جادویی از خود ساطع می‌کند و آوا و تلفظ دقیق کلمات دارای این قابلیت است که فراتر از اهمیت معنایی فضای باشکوه و تاحدی قدسی پدید آورد. این واقعیت در محفل قرائت قرآن یا مجالس شعر شاعران بزرگ معاصر عرب درک می‌شود. زیرا قرآن و شعر غیر قرآن تفاوت‌های بسیار زیادی دارند. صامت‌ها، مصوت‌ها و تفاوت‌های ظریف آوایی. جاذبه‌ای که برای شنوندگان ناآشنا به زبان عربی ایجاد می‌کنند به این صورت است که این جذبه در توالی صامت‌هایی بسیار پیچیده و اغلب متراکم قرار دارد که در لحظه‌ی فوران آوایی-معنایی در مصوت‌های ممتد جاری می‌شوند و از این طریق تاثیر باشکوهی برجای می‌گذارند.
قرآن خواندنی است. محمد (ص) هیچ متن مکتوبی دریافت نکرد. مطالب به صورت شفاهی به او ابلاغ می‌شدند و سپس آنها را برای قومش می‌خواند "و رتل‌القرآن ترتیلا". این که قرآن را باید قرائت کرد تنها مطالبه‌ای اعتقادی نیست که از چارچوب وحی اسلامی بر آمده باشد، بلکه در ساختار زبانی قرآن، خصلت "تلاوت" به شیوه‌ای روشن خود را نشان می‌دهد. کسی که قرآن را از روی متن ترجمه شده مطالعه می‌کند کمتر متوجه تمرین‌های متنوع و ضرباهنگ قرآن می‌شود. برای مسلمانان ویژگی موسیقایی قرآن مهمترین معجزه و در واقع معجزه اصلی آن به حساب می‌آید. در کشوری مانند مصر تلاوت قرآن یک قاری مشهور، برنامه‌ای صرفاً مذهبی نیست. تلاوت قرآن از رویدادهای هنری مهم جوامع سنتی عربی به شمار می‌آید.
نویسنده در زبان به مثابه معجزه به جنبه شفاهی و «خواندنی» بودن قرآن می‌پردازد. جنبه‌ای که برای اروپاییان و غیر عرب زبانان چندان قابل درک و یا محل بحث نیست. او بر زیبایی بی نظیر زبان عربی و جذابیت تلاوت قرآن تاکید می‌کند. چیزی که به هیچ زبان دیگری قابل ترجمه نیست. اعتقاد به ترجمه ناپذیری قرآن اعتقادی مستبدانه نیست بلکه بیان تجربه‌ی پذیرش متن است به زبان ساده‌تر یعنی همان احساسی که می‌گوید فلان شعر بی نظیر است و نمی‌توان آن را ترجمه کرد. خودِ قرآن به اهمیت شکل زبانی خود در انتقال پیام اشاره دارد و می‌فرماید ما هیچ پیامبری را جز به زبان قومش نفرستادیم تا برای آنها بیان کند. مفهوم  وحی‌ای که مضمونی یکپارچه دارد و قالب آن متناسب با نیازها و زبان خاص هر قوم به آنها داده می‌شود.این که در قرآن تعمق می‌کنیم متوجه می‌شویم که قرآن متن خواندنیِ ساده‌ای نیست و گاهی بدون تدبر و تفسیر پیوسته نمی‌توان آیات را به نحوه قابل فهمی خواند. البته لذت بردن از موسیقی آن مستقل از این امور است. نوید کرمانی توضیح می‌دهد که چگونه در جهان عرب نیز کفار با شوق و اشتیاق تلاوت قاریان قرآن را گوش می‌دادند همچنین از مفسرانی نام می‌برد که تمام اعتبار و شهرت‌شان را مرهون همین هنر هستند. او می‌گوید که تلاوت قرآن، سنتِ حفظ قرآن را بنا نهاده. به مدت چند قرن در جهان اسلام یکی از اجزای جدایی ناپذیر تعلیمات درسی این بوده که باید آن را با از برکردن آیات قرآن آغاز کنند. تکرار همراه با تدبر.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.