یادداشت سمیه جمشیدی

                #کتاب
#عشق
#خسروِ_شیرین
#کتابستان
#خسرو_باباخانی


🥀

♡تاریخ پُر از خسروهایی ست با عاشقانه هایی جذاب و شیرین.
و این بار «خسروِشیرین» روایتِ نوجوان تهرانی ساکن آبادان‌است که اولین عاشق شدنش را در ۱۶ سالگی تجربه می کند و این آغاز عاشق شدن های عجیب و پُر حادثه اوست.
دلبستگی هایی که از «میترا» و «شهره» آغاز می شود و با «عاطفه»و «شقایقِ پارسی» ادامه می یابد.

♡ خسرو مهجور که همه به او می گفتند هم خسرو هستی هم مهجور؟!😁
او در میانه ی عاشقی هایش طبع عشق و تغّزل را به خود می بیند،می رود تا که پیدا کند شیرینش را!
شاید هم خودش را!
دلبستگی هایش پایان ندارد،
او خود را در بی نهایت دنیا و علاقه هایش و احساسش گم می کند.
در بهبوهه ی عاشق شدن هایش را
 از سینما رکس آبادان تا بهمنشیر،
از بهمنشیر تا همدان،
از همدان تا شیراز و تهران،
از قیام خونین مردم تبریز به مناسبت چهلمین روز شهدای قم،
از ساواک
و......

براستی تا کجا این عاشق شدن های خسرو ادامه دارد؟
آیا خسرو،شیرینش را پیدا می کند؟
آیا برای عشق پایانی وجود دارد؟

🥀

برشی از متن کتاب؛
_خسرو خوبان،کویر مدفن عاشقای بی مزاره!
صدایش یک بار دیگر شکست و گفت:«مثل جدّم...»
نگفت!
زیر پایم یک دفع خالی شد.سقوط کردم به عمق دره ای که هزار هزار پا عمق داشت و ده ها ده ها متر تاریکی.
گفت:«برق را روشن نکن!»
می خواستم هم نمی توانستم.داشتم جان می کندم.شب شط علیلی بود.

#مذهبی
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.