یادداشت الهه صادقی راد

                کتاب " حاء سین نون " بخشی از زندگانی امام حسن مجتبی(ع) را از شهادت امیرالمومنین (ع) تا شهادت امام حسن(ع) روایت می کند.

 در این روایت پر کشش راویان مختلفی همچون حُجر، معاویه، عَمرو،جَعده،مختار، و دیگران حضور دارند.

گردهمایی یاران و دشمنان و تماشاچیان و خلاصه بسیاری از آدمهای واقعی آن دوره که هر یک از منظر خود داستان را جلو می برند و ما را با خود به ذهن راویان، به خلوتهای چند نفره شان، به افکار دوستانه و دشمنانه، صمیمانه و فریبکارانه شان پرواز می دهد و خلاصه می بردمان آنجا که هیچ کس جز راوی آنجا حضور ندارد و تاریخ را از آن گوشه های پنهانی نشانمان می دهد...یک بار می بردمان به قصر معاویه آنجا که معاویه را در پی انتقام " انتم الطلقاء"  می یابیم و او را آنطور که واقعا بوده می شناسیم ما در کنار اتاق او ایستاده ایم پنهانی به تماشا و او در روایتش با خود به ما می گوید که هرگز مسلمان نشده است... هنوز تکه ای از عزی را با خود دارد و بدنبال رهایی از خفت "ابن الطلقاء" بودن است... بار دیگر ما را سیر می دهد به در گوشی های دیگری از این بخش تاریخ و می فهماندمان که چگونه صلح امام حسن(ع) پرشکوه ترین نرمش قهرمانانه تاریخ است و می گویدمان که امام چگونه این اجبار زمانه را به نفع خود که یه نفع اسلام گرداند و چه تیزهوشی پس این پذیرش هست...و نویسنده چه زیبا از خطبه ها و متن نامه های ثبت شده در روایات و تاریخ استفاده کرده است و چه ریزبینانه و نکته سنجانه احادیث را در قالب داستان روایت نموده ...

هر چه می نویسم باز بخشی می ماند که دلم می گوید حیف است نگفته بماند اما مجال چشیدن را به خواننده وامیگذارم و از بیشتر گویی می گذرم 
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.