یادداشت محمدرضا ایمانی

                گوته بعد از شکست امپراطور محبوش، یعنی ناپلئون، از جنگ‌ها که دور و اطرافش رو پر کرده بودند خسته شد ‌و حالی مثل حال شعرای ما بعد از حمله مغول رو پیدا کرد. شعرای ما بعد از خون ریزی‌های چنگیز به عرفان پناه بردن و گوته هم به شرق (که تو نظرش ما باشیم). در این بین ترجمه ای آلمانی از حافظ به دستش رسید که اون رو شیفته خودش کرد و نتیجه شد دیوان غربی - شرقی.

کتاب بیشتر مجموعه مقالاتیه که در شرح و بسط اشعار این دیوان و اگر چه بعضاً حاوی نکات جالبیه اما به صورت کلی حوصله آدم رو سر می‌بره. شاید به درد کسی که بخواد خیلی تخصصی بخونه بخوره ولی به نظرم در این صورت هم اگه آقای حدادی با همین اطلاعات داخل کتاب زحمت تالیف یه اثر مستقل رو میکشید خیلی بهتر بود.

فقط نکته‌‌ای که به نظرم خیلی جالب اومد این بود که با اینکه ترجمه آلمانی حافظ خیلی چنگی به دل نمیزده ولی گوته با شم شاعرانه خودش متوجه شده که منظور حافظ از شراب دو پهلوعه و اونم این کلمه رو تو اشعارش دوپهلو استفاده کرده و به سمت برداشت افراطی و یا تفریطی از اون نرفته.
        
(0/1000)

نظرات

مطلعِ نوشته‌ات و بند آخر خیلی جالب‌انگیزناک بود. 
2
عزیزی
جالب انگیز ناک های دیگه هم داره بعضاً
مثلا اینکه ناپلئون با اطلاعات ادبیش گوته رو تحت تاثیر قرار میده
یا اینکه نمی‌دونم دست خط عربی گوته رو دیدی یا نه که آیات قرآن رو نوشته و ...