یادداشت عرفان رحیم پور

                کتاب بیست و پنجم سال 1402
کتابو که اول در کتابخانه برداشتم پشتشو خوندم با خودم گفتم وای عجب کتابیه خیلی باید جذاب باشه خداییش اولاش جذابم بود طوری که وقتی مادام بواری می‌خوندم خواستم ولش کنم تا این کتابو بخونم ولی وسط و اخرای کتاب اصلا جذاب نبود به طوری که به نظرم آخرش و پایان بندی فاجعه بود به نظرم انگیزه قاتل خیلی مسخره بود به نظرم منطقی به نظر نمیومد و بیشتر خرافات بودش و حق اون آدما نبود بمیرند از حق نگذریم شخصیت کتاب دانته آلیگیری شخصیت پردازیش خوب بود و با اینکه کتاب جذابیت خاصی نداشت ولی شخصیت کتاب و اینکه بخوای حقیقتو بفهمی ترغیبت میکرد کتاب ادامه بدی و آخر کتاب متاسفانه هیچ شوکی در کار نبود و ناامیدم کرد
به نظرم وجود شخصیت های زیاد تو کتاب بی معنی بود نه اینکه ادمو سردرگم کنه بلکه به نظرم اضافه بودن و اضافه گویی داستان زیاد بود حوصله سر بر شده بود
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.