یادداشت فصل کتاب
1403/6/16
4.3
11
اول از همه یک اعتراف کنم تا الان کتاب به این درس آموزی نخونده بودم:) مراپیداکن شروع شناخت خود و اطرافیان است. فوق العاده روون بودن کتاب باعث می شه کتاب رو دست بگیری و نخواهی تا زمانی که کتاب تمام بشه، زمین بگذاریش. شجاعت و صداقت دو ویژگی اصلی راوی کتاب بود که خیلی به دل مخاطب می نشست. بیان جزئیات و توصیف اماکن سبب درک بهتر و ارتباط قوی و موثر خواننده با موقعیت ها و شرایط روای بود. با هر فراز و نشیب قصه با مژگان قصه همراه می شدی از زمان دانشجویی و فعالیت های خاصش تا زمان انتخاب بزرگ زندگی مژگان و تلاشش برای حفظ زندگیش.. ایام سخت و طاقت فرسای بارداری.. تا روزهای گرم و مرطوب هند در بالکن خانه شارما و همراه شدن با مامان فاطمه و محمد ابراهیم تا زندگی در مالزی و... در تک به تک سطر های پایانی کتاب فقط یک بیت در ذهنم از زبان مامان فاطمه خطاب به محمد ابراهیم تکرار می شد؛ کی از سرم برون شود یک نفس آرزوی تو هر انسان آزادهای باید کتاب مرا پیدا کن را مطالعه کند تا بداند چقدر تربیت فرزند، فهم درست دین و آموزش مهم است و این کار تنها به دستان توانای یک مادر رقم می خورد. در پایان پس از مطالعه کتاب از خداوند خیلی بیشتر از قبل ممنونم که گِل وجودی من و اولادم را با حُب ولایت علیابنابیطالب سرشت و تنها خواسته قلبیم از خداوند برای خودم و خانوادهام و تمامی عزیزان عاقبت بخیری است.. به امید روزی که همگی از مامان فاطمه بشنویم؛ یوسف گمگشته بازآمد.. خداقوت به نویسنده اثر سرکارخانوم رامهرمزی با قلم ایشان در کتاب من میترا نیستم آشنا شده بودم، این کتاب هم به نحو احسن و شایسته نگارش شده بود👌🏻 پ.ن؛ کتاب رو به شدت به کسانی که در شرف ازدواج هستند توصیه می کنم، عزیزان مشاوره پیش از ازدواج رو جدی بگیرید. 📸 آقا محمدابراهیم رو در تصویر می بینید.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.