یادداشت

                در بابِ مشقت های خواندنِ مجموعه داستان :

پیش از این ، یک مجموعه داستان کوتاه را سریع و بدون مکث می خواندم و همزمان با آن کتاب دیگری  دست نمی گرفتم. اما بعدها به نظرم آمد که هر داستان کوتاه ، یک جهان جداست ، یک مفهومی ست متفاوت از  مفهوم داستان کوتاهِ بعد از آن ، حتی اگر هر دو از یک نویسنده باشند .
از طرفی ممکن است داستانی که خواندیم بر قضاوت ما از داستانی که پس از آن می خوانیم تاثیر بگذارد . مثلا داستان اول را دوست داشته باشیم و بی دلیل از داستان دوم هم خوشمان بیاید یا برعکسش (که فاجعه است!) ، از داستان اول دلگیر شده باشیم و داستان دوم را هم با آن یک کاسه کنیم. این شد که مجموعه داستان ها را با صبر و حوصله خواندم و سعی کردم بین هر داستان با داستان بعد از آن فاصله ای باشد.
این کتاب 26 داستان کوتاه دارد و می توانید حدس بزنید که با توصیفات بالا ، خواندنش برای من چقدر کار سختی بود است .!

درباره آقای نویسنده :

قیصری را نمی دانم می شناسید یا نه اما کوتاه بگویم که در بین نویسندگان متعهد ، ایشان را استاد حساب می کنند، داوری چندین جشنواره را  در کارنامه خود دارد و کتاب هایش هم چندتایی جایزه برده اند. (جایزه قلم زرین، جایزه مهرگان ادب )
 آن زمان که اصلا با ادبیاتِ درست و حسابی آشنا نبودم و هرچه دستم می آمد می خواندم. شماس شامی او را که خواندم احساس کردم یک جور خاصی خوب است ، یک حس غریبی از خوشایندی در من به وجود آورد که قابل توصیف نبود . از آن وقت تا حالا رابطه ی من و آقای قیصری نموداری با اوج و فرود های بسیار بوده. با خواندن داستان هایی از او روحم به پرواز در آمده و بعد از تمام شدن برخی آثارش یک "خب که چیِ؟"بزرگ توی  ذهنم نقش بسته.اما در مجموع من همچنان به قیصری خواندن ادامه می دهم و معتقدم  حتی اگرکسی او را دوست نداشته باشد ، باز هم نمی تواند از کنار آثارش بی توجه بگذرد.

وَ فی حالات المکتوبِ المذکور (!) :

این کتاب همان طور که بالا گفتم مجموعه 26 داستان کوتاه است و یک داستان بلند. 
(این یکی را بالا نگفتم !)
مجید قیصری سالهای نوجوانی اش را پشت خاکریز گذرانده و به همین دلیل اکثر داستان هایش حال و هوای جنگ دارد .در این کتاب هم هیچ داستانی  از مفهوم جنگ تهی نیست.

اغلب داستان های این مجموعه :

 به آدم های پس از جنگ می پردازد:آن ها که جنگ را دیده اند و هیچ گاه نتوانستند چهره اش را از یاد ببرند.

از اواخر جنگ می گوید: وقتی که قطعنامه امضا شده و قانونا جنگ تمام است ، اما هنوز درگیری هایی در مناطق مرزی جریان دارد . این وسط تناقض هایی به وجود می آید.
 دشمن در تیررس است شلیک کنیم یا نه ؟.

و یا داستان هایی که در دل جنگ دارد و درباره جنگ نیست ! ، بیشتر تاثیر جنگ بر روان انسان ها را دنبال می کند و برایش شکست و پیروزیِ روی کاغذ مهم نیست. 

شهيدي كه بر خاك مي خفت
سرانگشت در خون خود مي زد و مي نوشت
دو سه حرف بر سنگ:
«به اميد پيروزي واقعي
نه در جنگ،
كه بر جنگ!»
قیصر امین پور 

داستان بلند آخر کتاب را متاسفانه در شرایط بدی خواندم اما به نظرم در عین سادگی اثر قابل توجهی آمد مخصوصا پایانش و آن جملات آخر. آن نقطه تجلّی. 
  از ویژگی های داستان های قیصری این است که اتفاق خاصی در آنها رخ نمی دهد و اگر هم اتفاقی بیفتد به خودی خود مهم نیست ، مهم بینش شخصیت است که از رهگذر آن اتفاق تغییر می کند.

 اشکالاتی که به کتاب وارد بود: یکی مبهم بودن برخی داستان ها و یکی هم این بود که یک مقدار تکرار مضمون داشت و شاید یکسره خواندنش جنگ زده تان کند.!
اما ارزش خواندن را دارد و قطعا توصیه اش می کنم.
(از آن ها که روحم را به پرواز دربیاورد داشت)
بوم غلتون ، دیدگاه ، آداب سفر ، پدر ساکت ما ، کرک جوانی ، لک لک ها ، یک اسم عربی ، بنویس تا دیر نشده ،
 این ها را می گویم .
از بینشان ، بنویس تا دیر نشده و لک لک ها هیچ وقت از خاطرم نمی روند .
و البته داستان بلندِ جنگی بود ، جنگی نبود.
        
(0/1000)

نظرات