یادداشت مهسا کرامتی

                کتاب اینطور شروع میشه:

«این کتاب عذاب کشیده،
برای ژیسلین نگاشته شده.»

در طول خوندنش، داشتم فکر می‌کردم این کتاب رو، این قطعه‌های ادبی به گفتۀ شناسنامه‌اش و این شعرها از نظر من رو، چطور توصیف کنم؛ در پایان، به جوابی رسیدم که نویسنده به من و ژیسلین داده بود:

«این دسته گل کوچکی برای خاکسپاری است که کودکی با سری تراشیده ناشیانه به سویت دراز کرده.»

و بله؛ این کتاب مجموعه‌ای است از تصویرپردازی‌های شاعرانه در حضور یادی فراموش ناشدنی.

وقتی شروع کردم به خوندنش، یه لحظه شک کردم؛ بنابراین شناسنامۀ کتاب رو چک کردم و دیدم نوشته «قطعه‌های ادبی»؛ چیزی که پیش روی من بود اما فرقی با شعر نداشت. تصویرپردازی‌هاشو؛ دقتی که نویسنده در دیدن داشته و حالا به کلمه درآورده رو دوست داشتم و موقع خوندنش به این فکر می‌کردم که اگه ترجمه نبود و این کلمات رو به زبان اصلی می‌خوندم، چه آهنگی داشتن؟ حس می‌کنم از این نظر هم انتخاب کلمات معنادار بوده.

چند جایی‌ شاید گنگ بود؛ به هر دلیلی: از ناآگاهی من، توضیحی که شاید امیدوار بودم وجود داشت یا مفاهیمی که شاید جز با بومی‌زبان بودن قادر به درکشون نخواهیم بود.

جاهایی بود که دوسش داشتم و جاهایی که سریع‌تر ازشون گذشتم (مثل همۀ شعرها؟). در مجموع بد نبود. اگر از آثار این نویسنده خوشتون اومده باشه، از این کتاب هم بدتون نمیاد. اونقدر فوق‌العاده نیست که حتماً پیشنهاد کنم ولی در مجموع میشه گفت که خوندنش با این حجم کم -۶۸ صفحه- استراحت کوتاه دلنشینیه و البته غم‌انگیز.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.