بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

یادداشت فاطمه عرب‌اسدی

                بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم
سلام و نور
ورونیکا تصمیم می‌گیرد بمیرد، اثر جناب پائولو کوئیلو
(همین اول‌کاری و در حاشیه‌ این را بگویم که واژه‌ی 《لیوبلیانا》و یادداشت حبیبه خانمِ جعفریان مرا به خواندن این کتاب ترغیب کرده)
اگر به شما بگویند که فقط یک هفته زنده می‌مانید چه کار می‌کنید؟ به پاسخ این سوال فکر کنید چرا که  این جمله‌ای است که به قهرمان داستان بعد از خودکشی نا موفقش گفته شده است.
اولین دریافت من در مواجهه با خط داستانی این کتاب این جمله است؛ هر که دیوارش بالاتر، دیوانه‌تر. 
دیوانه در این کتاب کسی است که  دیوار شخصی  دورخودش را آنقدر بالا بکشد که ارتباطش با دنیای عادی و طبیعی اطراف قطع و یا کمرنگ شود. 
این برای من جالب بود،  اینکه چرا فردی را که برای اولین بار خودکشی کرده به جای بیمارستان یک‌راست به تیمارستان می‌برند؟ ( البته برای آن توجیهی دارند ؛ فردی که به خاطر شناخته نشدن کشورش‌ در جهان ، طی یادداشتی ،  اقدام به خودکشی می‌کند قطعا دیوانه است و باید به تیمارستان برود.)
در این کتاب هرکسی که با مردم عادی تفاوت داشته باشد دیوانه می‌دانند و جایش در ویلت(تیمارستان) است.داستان کتاب درباره‌ی دختری  اسلوونی تبار  به نام ورونیکاست. او بعد از اینکه دنیا در چشمش یکنواخت و تکراری آمد تصمیم گرفت به زندگی خود پایان دهد. کجا؟ در شهری با نام فانتزی لیوبلیانا!  که پایتخت کشور اسلوونی است، اما نه اسلوونی مستقل!  اسلونی که در شُرُف جنگ داخلی برای استقلال از یوگسلاوی است و خوف جنگ بر رفتار همه مردم اثر گذاشته.   داستان اگر چه به نام ورونیکا نوشته شده اما در طی داستان با شخصیتهایی به  موازات او آشنا می‌شویم که هر کدام به دلیلی سر از ویلت در آورده‌اند. در گریزی  به زندگی این شخصیتها ، رگه‌های عشق و ناکامی  و خوف خیانت   را می بینیم.  از اینها که بگذریم در ویولت دکتری است که کار مشاوره و درمان دارویی تیمارجویان را به عهده دارد. در پایان داستان متوجه می‌شویم که این دکتر برای نوشتن رساله‌اش و آزمودن فرضیه‌هایش داروهایی را روی بیماران آزمایش می‌کند.و نکته‌ی آخر اینکه عشق در هر جا و مکانی در هر حالی  که جوانه بزند ،زندگی بخش است. مهم اتفاق افتادن  عشق است درزمان مناسب و محلی که باید. و در مورد ورونیکا باید گفت: او به خوبی از یک هفته‌ی طلایی خودش استفاده کرد  و گویی شاعر این شعر را برای او سروده که ؛ دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید.

        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.