یادداشت محمدحسین بنـکدارتهرانی
دیگر بار خواندن این کتاب برای چون منی که در دههی چهارم زندگی میدوم و دورانِ بهشتِ زورکیِ سالهایِ پس از انقلاب را از سر گذراندم؛ مثل سیدارتها و سجادهنشین باوقاری بودم و به مرور پس ِسالهای اصلاحات و شبهای کورهوار و آتشین هشتادوهشت یکی دیگر شده بودم این بار هم مثل سیدارتها ! جالب بود ... انگار روزهای عمرت را دوباره تماشا میکنی گفتهآمده در حدیث دیگران ... حالا اینکه باز جوییم روزگار وصل خویش مثل سیدارتها یا نه را نمیدانم ... اما برای بسیاری از همنسلانم که روزگار جوانی زمانی هر چند اندک، سرسپردهی باورهای باطنی و توحیدی به اصطلاحِ بازاریاش عرفانی بودند و بعد دلزده، سیروسلوک را کنار گذاشتند تا مثل آدمیزاد زندگی کنند و روزگار بگذارنند؛ خواندن یا بازخواندن سیدارتها با ترجمهی ذوقورزانهی آقای حبیبی تامل برانگیز و خواستنی خواهد بود
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.