یادداشت محمدرضا ایمانی
« چیزی به نام انقلاب علمی در قرن هفدهم وجود نداشت و این کتاب نیز درباره همین است. » ص ۱۵ استیون شپین با آوردن همین جمله در آغاز مقدمه کتاب در مقابل تمام تاریخ نگاری علم از اوایل قرن بیستم تا روزگار خودش میایستد. اما این جمله به چه معناست؟ همانطور که دکتر خوشنویس در پیشگفتار خود ذکر میکنند، شیپن عضو مکتب ادینبرو ست. ادینبروییها به جای اصالت دادند به فرایند علمی، به زمینههای اجتماعی و فرهنگی آن توجه میکنند و جمله آغاز یادداشت را هم با ارجاع به همین عقیده میتوان فهمید. کتاب سه فصل دارد: ۱- چه میدانستند؟ ۲- چگونه میدانستند؟ ۳- دانش در خدمت چه بود؟ فصل اول و دوم چندان چیزی از کتابهای مرسوم علمی دیگر ندارند. تمایز این کتاب به فصل سومش است. شیپن در فصل سوم اول به رابطه فلسفه طبیعی آن روزگار با قدرت حاکم و سپس به صورت مفصلتری، با نهاد دین میپردازد. شیپن نشان میدهد که فلاسفه طبیعی یا همان دانشمندان تا چه اندازه درگیرِ دین بودند و دین برایشان اهمیت داشته. با خواندن این فصل میبینیم برخلاف آنچه که در کتابهای تاریخ علم دیگر آمده، فلاسفه طبیعی آنچنان هم شهسواران علم تجربی نبودند و گاه عقایدی داشتند بسیار مخالف با آنچه ما امروز علم تجربی میخوانیم. با این توضیح کار شیپن مشخص میشود. او دقیقا میخواهد همین را نشان دهد که واقعا اینطور نیست که در قرن هفدهم ناگهان یک گزاره جابهجا شده باشد ( مثلا انتقال از تبیینهای غایت شناختی به تبیینهای مکانیکی از عالم ) و ناگهان تمام معرفت بشری یک جا قلب شده است. بلکه این فرایندی زمان بر بوده که لزوما نام انقلاب را نمیتوان بر آن نهاد. از این لحاظ کار او بدعتی در تاریخ علم به شمار میآید.
31
(0/1000)
نظرات
نشر کرگدن رو نمیدونم ولی یاسر خوشنویس رو واقعا دوست دارم. سر کلاساش حتی از پشت کتاباشم جذاب تره.
2
ایخداااا، مشخصا کدوم درسگفتار/کلاس درسی که تا الان داشته خوبه به نظرت؟ بعد الان جایی درسی چیزی ارائه میده؟ @Mohamadrezaimani
0
برای ما میومد گفتمان درس میداد. جدای از اون چیزی ندیدم ازش. جایی هم مشغول نیست به اون صورت بیشتر تو خونش کاراشو میکنه ارتباط میخوای بگیری؟ @SAH.Hashemi04
1
سید امیرحسین هاشمی
1402/10/24
2