یادداشت محمّد صالحی بابادی

                «به من نگاه کرد و لبخند زد. لبخندش خیلی قشنگ بود. بیشترِ مردم یا اصلاً بلد نیستن لبخند بزنن یا یه لبخند کریه تحویلِ آدم می‌دن.»
این کتاب دربارۀ روایتی ساده از یک نوجوان در آمریکا است، که از مدرسه اخراج شده و بعد از این ماجرا، از مدرسه بیرون رفته و به حال خودش می‌چرخد و با ماجراهایی در شهر نیویورک روبه‌رو می‌شود، در حالی که نمی‌خواهد با پدر و مادرش روبه‌رو شود؛ زیرا می‌داند که بعد از چند بار اخراج شدن، پدر و مادرش با شنیدن اخراج او برای چندمین بار، ناراحت و عصبی خواهند شد.
مطالعۀ این کتاب از تجربه‌های جالب دورانِ کتابخوانی من بود. کتاب دارای نکته‌هایی بسیار جالب است. نویسنده در پرداخت شخصیّت اصلی کتاب، یعنی هولدِن کالفیلد موفّق بوده. او نوجوانی است که تنفّرِ بسیاری در ذهن خویش از انسان‌ها و پدیده‌های زیادی دارد و در ذهن خودش، کلمات رکیک و تند بسیاری استفاده می‌کند؛ ولی در ظاهر و در هنگام صحبت کردن، معمولاً از کلمات زشت استفاده نمی‌کند. رابطه‌اش با پدر و مادرش خوب نیست و بسیاری از انسان‌هایی که در اطراف او هستند، دارای مشکلاتی هستند. قدم به قدم با کالفیلد همراه می‌شویم و به مرور زمان، با او و لایه‌های شخصیتی وی آشنا خواهیم شد، تا جایی که ممکن است به او حس دلسوزی پیدا کنیم؛ زیرا او نوجوانی است که درگیر بحران است و نیاز به انسانی دارد که او را بفهمد؛ ولی او در جامعه‌ای است حاویِ انحرافات بسیاری که هولدِن را احاطه کرده. او ناراحت است و کمی هم آسیب‌دیده و نیاز به کمک دارد؛ ولی بیشتر افراد او را نمی‌فهمند و او از مسائل بسیاری رنج می‌کشد و شاید بیشتر و بهتر از همه، خواهر کوچک‌تر او است که هولدن را می‌فهمد (یعنی فیبی).
از مطالعۀ کتاب، پشیمان نیستم و به‌نظرم از کتاب‌های مهم است، هر چند وجود الفاظ تند و بی‌پرده در کتاب، شاید با مذاق من متناسب نبوده باشد؛ ولی به مرور زمان، از میان پردۀ کلمات خشن و تنفّرهایی که در ذهن هولدِن وجود دارد، توانستم شخصیّتِ هولدن را ادراک کنم. گمان و حدس من آن است که مترجم برای بیان به حسّ اصلی کتاب، از الفاظ تند و رکیک استفاده کرده؛ ولی به هر حال نقدی که دربارۀ استفاده از الفاظ تند دارم، در جای خویش باقی است و «علاقه به وفاداری به متن اصلی» نزد نگارندۀ این سطور، نمی‌تواند توجیهی صحیح برای استفاده از الفاظ تند و رکیک قرار گیرد؛ به همین علّت، با توجّه به بی‌پرده بودن کتاب و استفاده از الفاظ تند، مطالعۀ این کتاب را نمی‌توانم به هر کسی پیشنهاد کنم، به ویژه به نوجوان‌ها، که به‌نظرم خواندن این کتاب برای آنان اصلاً مناسب نیست. اگر هم بخواهم به کسی مطالعۀ این کتاب را پیشنهاد کنم، به ترجمه‌های دیگری مراجعه می‌دهم که می‌دانم الفاظ تند و رکیک استفاده نکرده‌اند یا کمتر استفاده کرده‌اند.
شاید بهترین نتیجۀ مطالعۀ این کتاب، برانگیختن حساسیّت ما دربارۀ نوجوان‌ها و نحوۀ رفتار با آنان باشد.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.