یادداشت آروشا دهقان
1402/1/10
اگر نوشتههای دیگهی آرش حجازی رو خوندید پیشنهاد میکنم بیخیال این یکی بشید. «اندوه ماه» کمتر از نوشتههای دیگهی حجازی داستان محوره. اثر نوشتههای پائولو کوئلیو به وضوح در اون دیده میشه و یه حالت پیامبرگونهای در سراسر نثرش موج میزنه. داستان، ماجرای پزشک جوانیه که به دنبال حقایق زندگیش میگرده. برای همین هم دیالوگهای خیلی کمی داره و بیشتر تکگوییهای راوی ماجراست. شاید اگر پزشک بودم، دغدغهها و کشمکشهای درونی راوی برام قابل درکتر میشد و میتونستم بیشتر دوستش داشته باشم ولی الان وقتی با کیخسرو یا شاهدخت سرزمین ابدیت مقایسهش میکنم (کار درستی نیست ولی نمیتونم جلوی خودم رو بگیرم😅) میبینم که به هیچ عنوان اونقدر دوستش ندارم که بخوام دوباره بخونمش. قلم نویسنده خوبه. تک تک جملاتش به تنهایی زیباست اما من ترجیح میدم وقتی دارم داستان میخونم، نوع نوشتار هم داستانی باشه. این ناهمخوانی قلم و موضوع و کوتاهی فصلهاش که باعث میشه پرشهای پیدرپی در داستان ایجاد بشه به نظرم بزرگترین ضعف کتابه و به نظر میرسه که داری دفتر خاطرات نویسنده رو میخونی؛ یا یک متن کاملا شعار زده. برگرفته از متن: « نمیدانستم اگر انسان راز بی مرگی را دریابد چه انگیزه دیگری برای زندگی خواهد داشت برای بی مرگان دلم لرزید...»
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.