یادداشت یه کتاب باز پیر

برآمدن آفتاب زمستانی
        این کتاب جزو دسته انتخاب من نیست قرار می گیره. این را بگویم که معمولاً به آثار تالیفی خیلی راحت می‌گیرم ، اما وقتی یک نویسنده دیگر رمان اولی به حساب نمی‌آید باید کمی سختگیر بود. صادقانه بگویم، من هیچ کتاب دیگری از نویسنده این رمان را نخوانده‌ام و اولین برخوردم با این نویسنده همین رمان است و این برخورد باعث می‌شود که برای خواندن دیگر آثارش علاقه‌ای نداشته باشم. شاید اگر این اولین رمانش بود، نظر دیگری داشتم و می‌گفتم نویسنده در رمان های بعدی داستان را بهتر روایت کند و اصطلاحاً پیشرفت کند، اما وقتی می‌فهمم رمان اولش نیست، این دلزدگی برایم پیش می‌آید.

کتاب چه به لحاظ روایی چه به لحاظ شخصیت‌پردازی جذاب نیست. ماجرا روایتی است که بر روی یک رخداد تاریخی این به خودی خود می تواند پیرنگی جذاب باشد. برای اینکه رمانی خواندنی در قالب یک اثر داستانی  تألیفی بشود، اثر باید در سطح دیگری پیشرفت بکند. خیلی از داستان‌ها با یک روایت تاریخی شکل می‌گیرند و جذاب می‌شوند. نمونه‌های جهانی زیادی هست که می‌توان مثال زد که ماجرا بر یک رخداد تاریخی نوشته یا ساخته شده و در کنار این پیرنگ، شاهد یک داستان بی‌نقص هستیم، اما در اینجا از آن خبری نیست. یعنی هست اما جذاب نیست. شخصیت‌ها فقط اسم هستند و در فرآیند داستان نقشی ندارند. انگار از بیرون داستان توسط نخ‌های نویسنده کنترل می‌شوند و فقط هستند تا نویسنده گزارش دلخواه خودش را بدهد."
      
4

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.