یادداشت رؤیا
1403/5/25
به عبارتی آنی شرلی در فورویندز اگه خیلی حساس باشید، میتونه اسپویل باشه🧐 آنی خانه رؤیاهاشو با چاشنی عشق مهیا کرد، دوستیهای جدیدی شکل داد و مادر بودن رو تجربه کرد. شخصیتپردازیهای خانم لوسی مثل همیشه عالی بود. تو این کتاب داستان با روند نسبتا یکنواختی ادامه پیدا کرده. تو ذهن من آنیِ اینجا، با آنیِ کتاب اول و دوم خیلی فرق داشت؛ به طوریکه میتونست آدم متفاوتی بهنظر بیاد. احتمالا اینکه پایان این کتاب مثل بقیه کتابها با برگشتن به گرین گیبلز تموم نشد بیتاثیر نبوده. اما آنی همچنان شخصیت دوست داشتنی و محبوب خودش رو حفظ کرده. شخصیتهای پررنگ کتاب: دکتر بلایت - دوشیزه کورنیلیا - مارشال الیوت - کاپیتان جیم بوید - لسلی - دیک مور - اوئن فورد - جویس - جیمزمتیو از کتاب: طبیعت بشر، هرگز بهاجبار تن به سازگاری نمیدهد. ------ خدا را شکر میتوانیم دوستانمان را خودمان انتخاب کنیم، ولی بستگانمان را باید همانطور که هستند قبول کنیم و امیدواریم باشیم که آدم تبهکاری بینشان پیدا نشود. ------ گاهی احساس میکنم خدا از حرفهای ما خندهاش میگیرد، خب ما آدمیزادیم و ادعای خدایی نداریم و همه چیز را نمیدانیم. ------ راستش من با ایمانم به دنیا آمده ام؛ بنابراین هیچوقت لطمهای به آن وارد نمیشود. جدای از آن به خوب بودن خدا هم شک ندارم. ------ دلیلی برای سرزنش کردن وجود نداشت... هر پیشنهادی بیفایده بود. دلسوزی با هر شدتی در مقابل اندوه عظیم این مرد، حقیر جلوه میکرد. ------ گویی وقتی دردی جانکاه در روح جای میگرفت، سایر احساسات انسانی کنار میرفتند. ------ آنی! عزیزم! خداوند واقعا لطف میکند که همهی دعاهای ما را اجابت نمیکند. ------ ولی تحسین کردن با عشق ورزیدن فرق داشت. ------
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.