یادداشت محمدرضا شمس اشکذری
1402/5/23
انگیزه: +نخستین بار در کوتاهدرسی به نام متون نثر، دکتر میلاد عظیمی نیم جلسهای در مورد جهانگشا برایمان صحبت کردند و دو سه تصویر بسیار تکاندهنده را از آن خواندند: ذکر استخلاص بخارا، صحبت چنگیزخان برای مردم بخارا و گفتگوی دو تن از افاضل علمای بخارا. آنچه این سه تصویر از جهانگشا برایم ساختند، کتابی بود فراتر از یک گزارش خشک از واقعهای تاریخی. کتابی با نوشتههای جاندار و نمایانگر حس و حال مردم آن روزگار. + جدای از مورد بالا، واقعه مغول به خودی خود، واقعهی بسیار شگفتی است و پرسشهایی را فرا روی آدم میگذارد که کنجکاوی امان نمیدهد. شیوه: راستش برای خواندن جهانگشا دو سه بار عزمم را جزم کرده بودم ولی جوینی با نثر پیچیده و ذکر مباحث تاریخیِ آغازِ کارِ مغولان، مرا از ادامهی کار بازداشت. تا اینکه درسگفتارهای استاد مهدی سیدی را یافتم و با آن درسها پیش رفتم. گرچه، ایشان هم با گذر از مقدمههای جوینی از آغاز ماجرای حمله چنگیز به ایران، خوانش را شروع کردند و بعدتر به سراغ ابتدای کتاب رفتند. تاریخ جهانگشا و جوینی: با توجه به انگیزههایی که ذکر کردم کتاب میتواند بسیار خواندنی باشد. گرچه دو مانع مهم وجود دارد: ۱- نثر پیچیده جوینی که اگر از مقدمه یا فتحنامهها بگذریم، برتافتنیتر میشود. ۲- تنگنظریهای جوینی که به طور خاص در توجیه رفتار مغولان (به خصوص هلاکو)، ناسزاگویی به کسانی با باورهای دیگر (به ویژه اسماعیلیه)، حمایت از خلیفه عباسی و ... آشکار میشود. این مورد هم از باب «ادب از که آموختی؟...» خواندنی است. باید دید که تعصب، چه بلایی بر سر آدم میآورد. شرح موسویان: نظر کارشناسی در توانم نیست ولی برای ناواردی چون من، کار را بس آسان کرده بودند. واژگان دشوار را در پاورقی هر صفحه توضیح دادهاند. (؟): در کتاب شکاریم یک سر همه پیش مرگ، یک بخشی هست از روزنوشتهای شاهرخ مسکوب. در آنجا میتوانید تجربه ایشان را از خواندن تاریخ جهانگشا و به طور کلیتر، تاریخ مغول بخوانید.
7
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.