یادداشت علی عقیلی نسب

                بسم الله الرحمن الرحیم

مجموعه داستانی متشکل از یک داستان نیمه بلند، پنج داستان کوتاه و یک چیزی که هر چه هست، داستان نیست.

موضوع داستان‌ها چیست؟ مثل اغلب داستان‌های چخوف، روزمرگی‌های انسان‌ها. فقط این کتاب نسخه ایرانی‌اش است. برخی از داستان‌های مجموعه تخران با اینکه مقدم بر این کتاب هستند، از کل داستان‌های این کتاب بهترند. همه داستان‌های این مجموعه متوسط‌اند. البته دو داستان نفرین به هر چه قانون و ماجرای مرگ قشنگ آقاجون، به نسبت بقیه بهترند ولی نه در حدی که از رده متوسط بودن خارج شوند. ناگفته نماند که زمان نگارش این داستان‌ها قبل و گاهی هم‌زمان با نوشتن رمق بوده و از جهت زمان نوشته شدن جزو آثار متقدم نویسنده است. اما از جهت سال چاپ چهارمین اثری است که از ایشان چاپ شده‌ است. 
تقریبا تمام داستان‌های این مجموعه به یک نحو نوشته شدند: شروع خوب، پایان افتضاح. داستان نیمه بلند موسیو و مهندس در پایان تبدیل می‌شود به یک داستان عاشقانه آبکی شده. مارش فیونرال برای دشت پر از گودال آنقدر بی منطق به پایان می‌رسد که اگر مخاطب احساس نکند به شعورش توهین شده باید به مخاطب شک کرد. ماجرای مرگ قشنگ آقاجون و نفرین به هر چه قانون، همانگونه که گفتم بهترند، البته فقط از جهت منطق داستان. اما هر دو ایده‌های کلیشه‌ای دارند که پرداختشان به نحوی نیست که مخاطب را جذب کند‌. زن‌ها علیه زن‌ها سر تا پایش کلیشه است. غریبگی در قاب هم از داستان‌هایی است که پایانی گنگ و بی‌خود دارد. تنها اصلا داستان نیست. چنانکه در عکس یادداشت می‌بینید عکس‌هایی است از چت دو نفر که همان هم ارزش ندارد. شبیه داستان‌های زرد و آبکی و به قول معروف عامه پسند است. بی منطق و مزخرف‌.

خلاصه آنکه بعد از موفقیت نویسنده در رمق و وقتی خورشید خوابید، این کتاب آقای اسیطری مرا به شدت دلزده کرد. کاش آقای اسطیری هیچ گاه دست به انتشار داستان کوتاه نمی‌زد. امیدوارم آقای سالاری و دخترانش بهتر از این کتاب باشد.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.