یادداشت سیدحسین موسوی

                خب ماجرا یک بار دیگه جالب میشه،
میریم به سمت فینال ولی خط پایان دور میشه از ما،

حقیقتا نویسنده خوب پیچوند ماجرا رو،
تعویض استاد خیلی یهویی بود والبته اونجا که داشت میرفت از همه ماجرا یهویی تر بود، چون واقعا تحمل میخواست که این استاد بدخلق تحمل بشه 🙂

اما خداییش با اون جا که زن ماهیگیر رو مجبور به ترک ماهیگیر کردن اصن حال نکردم، اون بیچاره اصن آزارش به کسی نرسیده بود چرا اون پیرمرد رو از داشتن همسر محروم کردند و خلاصه به این جای ماجرا که برسید تو ذوقتان خواهد خورد ولی شما بزنید پای شگفتیهای داستان 🥲🙃

حضور فیند در قالب یک شخص دیگه واقعا چیزی بود که پیش بینی نمیکردم و یک لحظه جا خوردم و البته اول نفهمیدم که ماجرا چیه و چرا خود فیند نمیتونه تام رو بکشه ولی بعدش کم کم داشت روشن میشد. خواننده رو معلق می‌کرد جایی در فضا 😅😁

البته اوج شگفتی های ماجرا اونجا بود که گرچه همه دست اندرکاران یکجا جمع بودند ولی زورش همه را پشت سر انداخت و تام را یکجا برد 😂😅 خیلی خوب بود، نفس در سینه حبس میشد، 

البته اینم بگم از اون شگفتانه تر این بود که در جنگ پیش بینی نشده یک جادوگر قاتل با شاگرد محافظ هم قصه و هم ماجرا شد و در جنگ اخر کمک کرد، وی حاااال کرد 🤗😁

البته انتهای ماجرا هم خوب با تعلیق و انتظار به اتمام رسید و شما برای جلد بعدی انتظار باید میکشیدی 😅😅
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.