یادداشت محمدحسین بنـکدارتهرانی

                ۱. ما با کلاژ روبروییم نه رمان، موزاییک نه سنگ یک‌پارچه
۲. حین خواندن مدام از ذهنم می‌گذشن چه‌قدر ترجمه و ویرایش کتاب دشوار می‌بوده
۳. کتاب و نوع کنکاش نویسنده و همین‌طور راوی داستان - اگر بشود گفت داستانی در میان بود - ان‌قدر گیرا بود که میانه‌ی خواندن کتاب را فرونهادم سر وقت فرهنگ‌آثار، درس‌گفتارهای ادبیات اروپای ناباکوف و ... تا بیشتر و بیشتر راجع به فلوبر بخوانم و بدانم
۴. موضوع محوری کتاب جست‌وجو پیرامون گوستاو فلوبر است به بهانه‌ی یک طوطی که  ذکرش در کتاب ساده‌دل فلوبر آمده و بسا که استعاره‌ای از خود فلوبر است که تکرار می‌کند و داستان می‌سراید مثل طوطی.
۵. چیزی که برایم چشم‌گیر و درس‌آموز بود جدیت و پشتکار روش‌مند فرنگی جماعت است برای نزدیک شدن به موضوعی که پی‌گیر تحقیق راجع به آن‌اند. این میان خود فلوبر هم ساعت‌ها مطالعه کرده حتا با آن‌که از سفر بیزار بوده راهی سفرهای دور و دراز شده تا دست‌مایه‌ی مناسبی برای نوشته‌هایش پیدا کند که مثلن سالامبو را بنویسد. نویسنده یعنی جولین بارنز که در پوشش راوی داستان ظاهر شده به هر چیزی که فکرش را بکنید چنگ انداخته تا یک قدم به فلوبر نزدیک شود از حیواناتی که در یادداشت ها نوشته‌های فلوبر بوده تا وضعیت راه‌ها و قطارها در آن دوره و روزشمار عمر فلوبر به روایت‌های مختلف
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.