یادداشت پیمان قیصری

                فونتامارا نام یک روستا در ایتالیاست زیر سلطه‌ی فاشیسم و فقر. داستان از زبان یک خانواده برای شخص راوی تعریف میشه. از همون ابتدا رنج و سختی کاملا قابل درکه جایی که برق فونتامارا به خاطر عدم پرداخت بهای برق قطع شده و اونها دوباره مجبور به استفاده از مهتاب شده‌اند. این قطع برق فقط ابتدای مصیبت‌هاست و آب به بزرگترین معضل مردم تبدیل میشه. در طول داستان از انسان دو رو که خودش رو دوست مردم معرفی میکنه ولی تمام کاراش علیه مردمه، از جوانی انقلابی، از هجوم و تجاوز و از تمام سختی‌هایی که شاید برای ما آشنا باشه می‌خونیم. ترجمه‌ی کتاب خوبه، داستان رو میتونم به دو قسمت تقسیم کنم، نیمه‌ی اول کمی کند ولی قسمت دوم جذابتره.ه
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.