یادداشت آریانا سلطانی
1403/10/11
مارسل پروست اف دابلیو جی همینگز(F.W.J Hemmings) ترجمه مهدی سحابی از نظر پروست هنر واقعگرا(رئالیسم) هرگز نمیتواند چیزی بیش از ضبط آنی باشد که چشم میبیند و ذهن درمییابد. هنر واقعی در جستجوی حقیقت زندهای است که در درون هریک از ما جای دارد، اما بر اکثر ما پنهان است؛ چون نمیکوشیم آن را کشف کنیم.(صفحه ۶۵) فریب چرا؟ تنها به دلیل ترجمه مهدی سحابی این کتاب را تهیه (زمانی که قیمت کتاب اجازه تهیه را من حیث المجموع میداد!) کردم و با خواندن فصلهای ابتدایی آن قصدی برای ادامه نداشتم. چرا که همینگز در نخستین بخشها تنها به شیوهای جمعبندی شده و موجز به تعریف ماجرای رمان پروست پرداخته و مفاهیمی همچو جامعه و عشق و مرگ را از دیدگاهی سطحی نگرانه شرح داده بود. با این حال خواندن فراز و نشیبهای داستانی که به قول همینگز خواندنش برای خوانندگان ناشکیبای امروزی( و حتی در گذشته) سخت و توانفرساست، تمامی آن کلیسای جامع را برایم تداعیگر شد و در نهایت در آخرین بخش همینگز به شرح تئوری هنری و عصاره تلاشهای پروست در زمینه کشف هنری خود پرداخته بود؛ در نتیجه این کتاب را تنها مرور اجمالی رمان درجستجوی زمان از دست رفته نمیتوان در نظر گرفت. حق با رئالیستها بود که گمان میکردند هنر بر کشف واقعیت متکی است، اما خطایشان در این بود که جهان واقعی را بیرون از خود میانگاشتند. …واقعیت در درون ماست و کاری که از نویسنده خواسته میشود این است که آنچه را برای او واقعی است آشکار کند، نه آنی را که به غلط وسوسه میشود که بپندارد برای همه واقعی است. آنچه باید بیان کرد، نه ظاهر واقعیت بیرونی، بلکه واقعیتی باطنی شده است که در درون همه ما وجود دارد و در هر فردی، یگانه و خاص خود اوست.(صفحه ۶۴) آری! بیشک پروست با دیدگاه ناب و بدیع خود نظریههای عظیم ادبی قرن نوزدهم اروپا را سرنگون و نظریات ادبی بعد از خود را دچار تحولی غیرقابل انکار کرد؛ گویی با گرفتن نام و دوباره نامگذاری، خلقتی نوین را نهادینه کرده باشد. در پناه خرد
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.