بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

یادداشت امیرحسین

                آشنایی بامعرفت‌شناسیِ محسن زمانی، این قند مکرر:
کتاب با نثری الحق موجز، در چهار بخش اصلی به شاخه معرفت‌شناسی می‌پردازد. هر بخش چندان جدا از فصول پیشین نیست و شاید نتوان بدون خواندن قبلی‌ها از بعدی‌ها سر درآورد، اما حتما نمی‌توان مقدمه را نادیده گذاشت.
در مقدمه درخشان که مظهری‌ست از متن سنجیده و علمی، مقدم بر کلیاتِ رویکردِ کلاسیک به شناخت (knowledge)  یا همان TJB افلاطونی، روش‌شناسی کتاب معرفی می‌گردد، یعنی تحلیل مفهومی معرفت. وجه ممیزه این نوع بررسی حرکت مداوم میان تعاریف معرفت و مصادیق آن است، به‌مدد شهود و با تاکید بر مثال‌های نقض ممکن، جوری که با هر کدام دیگری جرح و تعدیل شود. بدین ترتیب باید گفت در تحلیل مفهومی ما مشخصا به‌طور پیشینی و نه تجربی و پسینی، به‌دنبال آنیم که شهودمان از مفهوم معرفت با تعریفی که از آن ارائه می‌دهیم منطبق باشد.
در سه فصل بعد به‌معنای اَدَقِّ کلمه معرفت و عناصر آن را تحلیل مفهومی می‌کنیم، نخست مثال‌های گتیه و گتیه‌وار را (که بر سرِ بنایِ دیرپایِ افلاطونی از معرفت خراب شده) می‌خوانیم و پاسخ‌های مختلف به آن را نقد و بررسی می‌کنیم، سپس مشخصا سراغ مولفه‌ی توجیه می‌رویم؛ یکی با درنگ در دو رویکرد کلی به ساختار آن و دیگری با تامل در چیستی‌اَش. 
اما این کتاب برای کسی که شاید اعتنای چندانی به فلسفه و به‌خصوص فلسفه تحلیلی ندارد چه دارد؟ یک. آوردگاهی پر پیچ و خم است برای سنجش فکرکردن، خودمانی‌اش زمین ورزش ذهن! دو. نویسنده با ریزبینی و به‌کارگیری روشی نمونه، میان مفاهیمی که در نگاه اول مشابه یا یکی به‌نظر می‌رسند تمایز می‌گذارد و از آن تمایز استفاده می‌کند تا برخی گره‌ها را که سررشته‌شان گم می‌نمود نمایان سازد (مثلا آنکه در پاسخ به سوال چرایی باور آوردن به یک گزاره، پاسخ‌های متفاوتی مانند پاسخ پراگماتیستی (چون فلان منفعت را دارد) یا عِلّی (چون در فلان فرهنگ متولد شده) یا معرفتی می‌توان داد، اما تنها یکی را ما به‌عنوان توجیه معرفتی می‌پذیریم). سه. می‌فهمیم فلسفه‌ورزی به‌معنای آکادمیکِ تحلیلیِ آن کاری ناشی از بی‌کاری علافان نیست، بلکه دانشی‌ست صدق‌جو و روش‌مند که خون‌دل خوردن می‌خواهد و صبر بسیار کردن.
خلاصه من احساس کردم با این کتاب و با آن روش‌شناسی خاص به‌قدر سر سوزنی فلسفه‌ورزیدم. و اینکه این کتاب نشانه‌ای بود بر اعتماد در دنیای زبانِ فارسیِ فلسفه به محسن زمانی برای من لااقل، و آنقدر که من فهمیدم چندین سال دانشجوییدن و پژوهیدن در پژوهشگاه دانش‌های بنیادین کار هر کس و ناکس نیست.
        
(0/1000)

نظرات

عجب متنی بود.
از بس چگال و پر از نکته بود که نمی‌دونم باید به کدوم اشاره کنم.
الحق‌والانصاف، به قواره کتاب نشست.

همون حسِ گیجی، نفهمیدن و اعجاب هنگامهٔ خواندن کتاب برای زنده شد.... 
1
حضرت استاد شما به‌طور ناملموسی در لفاف نازکی از تعریف ضربه ناکارکننده رو زدی: «همون حسِ گیجی، نفهمیدن و…» خوب نیست واقعا🤦‍♂️