بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

یادداشت احمد بابائی

«همه چیز ر
                «همه چیز را که بفهمی آسان عفو می‌کنی.»

📌 قبل از شروع یادداشت نکته مهمی هست که به نظرم کسانی که قصد خواندن این کتاب را دارند باید به آن توجه کنند: «جنگ و صلح» اثر سترگی است. نه فقط بخاطر حدود ۵۰۰ شخصیتی که دارد بلکه حدود ۱۷۰۰ صفحه کتاب خواندن هم خیلی راحت نیست. بهتر است که این کتاب حداقل جزو ۵۰ تجربه اول شما از کتاب خوانی و به طور ویژه کلاسیک خوانی نباشد.

🔹مدت ها بود که آرزوی خواندن «جنگ و صلح» را در سر داشتم و این تابستان بالاخره این تجربه شیرین برایم پیش آمد. چیزی که برای بیشتر افراد(همچنین خودم) باعث می‌شد که این تجربه را مدام عقب بیاندازند حجم کتاب و آوازه سخت بودن آن است. اما روایت داستان ابداً سخت و پیچیده نیست. عمده مشکلی که ممکن است پیش بیاید گیج شدن خواننده بین این همه شخصیت است.

▪️خانم ایران زندیه (همسر آقای سروش حبیبی) در مقدمه این نسخه بسیار جامع و کامل شخص تالستوی، آثارش و همچنین «جنگ و صلح» را تشریح کرده‌اند اما بخش هایی که درباره شخصیت ها نوشته‌اند داستان را لو می‌دهد.

🔸هنر نمایی تالستوی این است که از هر فرد کم اثری شخصیتی به یادماندنی می‌سازد. از یک خدمتکار تا ناپلئون همگی شخصیت هایی می‌شوند که به خوبی آنها را می‌شناسیم. ترکیب شخصیت های خیالی و افراد حقیقی تاریخ هم بسیار دلچسب است؛ کاری که تالستوی از «بینوایانِ» هوگو به خوبی آموخته و حتی آن را ارتقا داده است.

▫️بعد از حدود دو سال که «جنایت و مکافات» و بعدتر «یادداشت های زیرزمینی»را خواندم دیگر نتوانسته بودم نویسنده‌ای را از نظر روایت، شخصیت پردازی، ساخت محیط و... با داستایفسکی همقدر بدانم و همیشه برایم این سوال برجا بود که چرا خیلی ها تالستوی را برتر از داستایفسکی می‌دانند؟ آثار کوتاه تالستوی پاسخ کافی و مناسبی به این پرسش نبودند. اما همین جلد اول جنگ و صلح مرا وادار کرد که کم کم به جایگزینی تالستوی به جای داستایفسکی در مقام مورد علاقه‌ترین نویسنده فکر کنم:)

پ.ن: عکس این یادداشتْ مربوط به جنگ آستِرلیز است که فصل های پایانی جلد اول با روایت جذاب و بی‌نظیر این جنگ و خلق حماسه از شکست به اتمام می‌رسد.

        
(0/1000)

نظرات

خواندن این اثر برایم "آروزیی دلکش است اما دریغ/ بخت شورم ره برین امید بست..."
حرفِ دلِ من رو زده سایه!
2
ناامیدی نداره، به وقتش احساس نیاز و طلب بر همه چی غلبه می‌کنه:) 
به امید نیاز و طلب! 
تالستوی کم کارتر بود نسبت به داستایفسکی. ولی از محبوبیت بیشتر برخوردار بود نسبت به داستایفسکی.
تقابل داستایفسکی و تالستوی، تقابل نبوغ و خرد بود.
تالستوی آثارش رو با تفکر  و بدون عجله می نوشت ولی داستایفسکی با عجله می نوشت.
داستایفسکی بیشتر اوقات مریض بود و از بیماری ها رنج می برد ولی تالستوی سالم بود.
این ها همه می تونه توی سبک زندگی و البته توی نویسندگی تاثیر گذار باشه.
1
کاملاً درست میفرمائید. هر کدوم از این اساتید یک ساحت خاص از بشر رو به تصویر کشیدند. برای من خیلی این دوگانه پررنگ نیست.