بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

یادداشت علی قاسمی 🇵🇸

                بسمه نور
از آزادی تا طعم تلخ بردگی، 
و از بردگی تا طعم شیرین آزادی
در پروسه‌ی طولانیِ پنج نسل از آن هفت نسلی که الکس هیلی (نویسنده) به شکلی بسیار جذاب، داستان نیاکان آفریقایی‌اش  را در قالب رمان به تصویر می‌کشد...
ابتدا از آزادی؛ از جایی در دهکده ژوفوره در گامبیا در میان خانواده‌ای مسلمان که فامیلشان کینته بود؛ از مردی به نام امورو و همسرش که بینتا نام داشت و فرزندی که به تازگی متولد و نامش را کونتا گذاشته بودند. 
کونتا بر طبق فرهنگ غنی و آداب و رسومات خاص مردم آفریقا پرورش یافت؛ فرهنگی که به تمام تصوراتمان از مردم آفریقا خط بطلان می‌کشد و در بسیاری از موارد خواننده را به تحسین آن فرهنگ وا می‌دارد. 
هر پنج سالی که از عمر مردم دهکده میگذشت یک کافو محسوب میشد و کونتا پس از طی کردن کافوی اول و دوم و سوم [که نویسنده به نحو احسن به جزییات آن می‌پردازد] وارد بر کافوی چهارم شد و در همان کافو بود که توسط توبوب‌ها (سفیدپوستان آمریکایی) ربوده شد تا در آن ور آب به عنوان برده به اربابان آمریکایی فروخته شود و برای ارباب در مزرعه بیگاری بکشد.
 کونتا چندین بار اقدام به فرار کرد اما موفق نشد و بردگی تا نوه و نتیجه‌هایش ادامه یافت تا اینکه بالاخره با تحولاتی که به نفع سیاهان در آمریکا شکل گرفت، بردگی در جرج (نوه‌ی کونتا) و فرزندان جرج به اتمام رسید.
از نکات بارز در این کتاب میتوان به تقید اهالی ژوفوره به اسلام و نماز و احترام به والدین اشاره کرد. نکته بارز دومی که میتوان از آن نام برد شیوه تربیتی خاصی بود که مردم آن دهکده روی فرزندانشان اجرا میکردند، همچنین اصرار و تاکید کینته‌ها [و احتمالا سایر اقوام و خانواده‌های آفریقایی] بر معرفی و شناساندن خود و اجدادشان به فرزندانشان از دیگر نکات بارز این کتاب بود.
اما نکته‌ی مهمتر درد و رنجی است که با خواندن این کتاب از ظلم یانکی‌ها و سفیدپوستها بر سیاهان و بیگاری کشیدن از آنها به انسان منتقل می‌شود؛ به چه حقی کسی به خود این اجازه را می‌دهد مردمی را از وابستگان و اهل و عیالشان جدا کرده و برای منافع خود به استخدام در آورَد آن هم به فجیع ترین وضع ممکن؟! 
آن شلاقها که بر پیکر سیاهان آفریقایی در کشتی‌های توبوب‌ها وارد آمده و آن برخوردهای حیوانی در آن فاضلابی (کنایه از کشتی‌های پر از کثافت) که سیاه ها را با آن به غرب می‌فرستادند و آن آه و نفرین ها و همه‌ی آن دردها و دردسرهای دیگر که بر سیاهان وارد آمده  امروز در پیشگاه خدا و بشریت شهادت می‌دهند که رشد و توسعه‌ای که امروز غرب به آن می‌بالد، فاقد هرگونه ارزش انسانی و اخلاقی می‌باشد! 

و این تازه ورقی از کتاب پرحجم جنایات غرب بود...!
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.