یادداشت محمدرضا زائری

                من در خانه ی مادر بزرگم بودم حوصله ام سر رفته بود. این کتاب را خاله ام به من داد و همان موقع شروع به خواندنش کردم.
فوراً فهمیدم که این کتاب جالب است.
این دختر حتی از خودم هم بیشتر هله هوله می خورد! اسم هایی که برای هله هوله می گذاشت را پسندیدم. :)
        
(0/1000)

نظرات

ZAHRA

1402/02/31

چقدر خوب نوشتی محمدرضا.من هم اسم هله هوله ها رو دوست داشتم. حتی دوست دارم امتحان شان کنم
من هم دوست دارم امتحانشان کنم!