یادداشت ‌ سید امیرحسین هاشمی

                اندر ستایش جست‌وخیز کردن و فاصله انداختن
- از مطالعه این کتاب لذت بردیم و به همین علت متن زیر بدین میزان خصمانه نوشته شده است. باشد که اشتباه برداشت نشود :)

مثل همیشه از کتاب شروع می‌کنم و بعدش حاشیه می‌زنم.
0- اول یک کلیاتی می‌گم، بعدش بیشتر در مورد کتاب و وضعیتش حرف می‌زنم.
خواندن این کتاب خیلی آسان نیست اما برای کسانی که به ادبیات پادآرمانشهری و ادبیاتِ رنگ‌گرفته از سیاست علاقه دارند، خواندن این اثر جذاب خواهد بود.

1- از اهمیت کتاب همین بس که می‌توان از آن به عنوان ریشه و جدِ آثار پادآرمانشهری نام برد. فارغ از «1984» جرج اورول و «دنیای قشنگ نو» آدولس هاکسلی، حتی در سرودِ آین رند نیز می‌توان عناصر و المان‌های واحدی را با «ما» مشخص کرد. از نفی فردیت افراد و نمودِ آن در نام‌گذاری اعدادی افراد، اهمیت علم، البته «علم کاربردی»، نفی تاریخ و گذشته و در نهایت سرکوب کلامِ مخالف خواستِ «ONE STATE». اما همین فضل تقدم بزرگترین ایراد کتاب است.
اطنابِ قبیح، نارسایی‌های منطقی و ضعف در برخی خرده روایت‌های داستان، فاش می‌کند که زامیاتین لزوما نویسنده‌ی بزرگی نبوده است، اما به دغدغه و شهودِ ادبی توانسته است یک اثر ادبیِ تاثیرگذار و ایده‌مند خلق کند؛ شاید هم بسازد.
رخصت دهید منظورم را شفاف کنم یا به قولِ اهلِ حقوق تنقیح. بزرگان ادبیات با تک‌شراره‌هایی تبدیل به ستون‌های تاریخ ادبیات نشده اند. از شعر کلاسیک فارسی بگیر که شعرا با دیوان‌های خود که مجموعه‌ای از لحظات شاعرانه بوده، تا ادبیات جدید. برای مثال داستایفسکی که تنها یک اثر والا ندارد، مجموعه‌ای از واکاوی‌های ادبیانه چیزی بنام داستایفکسی را تصویر کرده است. اصلا خودِ جرج اورول، تنها یک اثر ماندگار که ندارد...
البته این بدان معنا نیست که لزوما هرکس که منظومه‌ای از آثار قابل اعتنا داشته باشد می‌تواند عنوان ادیب و ادب‌دان را یدک بکشد، اصلا من که باشم که در این مورد تصمیم بگیرم و تاریخ خود بهترین داور است، بلکه می‌خواستم حدس خودم از علت ضعف‌های این رمان را شرح بدهم.

2- نمادپردازی‌های شاذِ کتاب، استعاری فهمیدن ریاضی و ارجاعات کثیر به مفاهیم ریاضیاتی و شرحِ عریانش از اختناق، از بین رفتن فردیت و ترس از استبداد دانش و تلاش برای ساخت بهشتِ زمینی، گاهی دچار زیاده‌روی می‌شد و هرچه از حد بگذرد لاجرم تنه به تنه ادایی بودن می‌گذارد. زمانی که استعاره و نمادپردازی، حتی در ادبیات، به حدی شرح و بسط پیدا کند که روند داستان و روایت را در سایه خود پنهان کند، نقض غرض شده است و این نمادها هستند که موضوعیت پیدا می‌کنند.
اگر بخواهم استعاره و نمادهایی را که من در اثر کشف کرده ام، که از قضی تو این فقره همچین قوی نیستم، به همراه مختصری که در یادداشت‌های کتاب آمده بود را اینجا ردیف کنم، خودش یک متنِ مجزا می‌طلبد.اصلا این استعاره‌های واضح و بی‌شمار کاری می‌کند که آن کلان‌استعاره‌ی اساسی متن، همان عشق خانه برانداز که باعث طغیان شود، در حاشیه قرار بگیرد. همان استعاره‌ای که خط داستانی بر روی آن سوار شده است.همان استعاره که هم‌کفِ سرودِ آین رند بود.

3- با تمام ایراداتی که به ظاهر بودن و در چشم بودن کتاب می‌توان گرفت، روایتِ کلی کتاب و ایده‌ی اساسیِ آن بسیار ناب و عالی بود. نفی فردیت به بهای رفاه، ریاضیاتی شدن زیستِ اجتماعی، طغیان علیه وضع موجود(چه اگر بهشت‌وار و غیر آزاد باشد، چه جهنمی و غیرآزاد!) و روایتِ تشکیکِ D-503 در ریشۀ چیزهایی که آن‌ها را بدیهی می‌پنداشت.

4- سلام بر حواشیِ دوست‌داشتنی:
50روز در ماراتنی  با قانونِ حداقل مطالعه روزانۀ 50 صفحه‌ای شرکت کردم و لذت بردم.در این مدت همواره دقیقا پس از پایان کتاب مرور خودم بر کتاب را می‌نوشتم، حتی اگر کتاب در نیمه‌شب در حال تمام شدن بود و در عمقِ تاریکی شب تمام می‌شد و نوشتن مرور تا گرگ‌ومیشِ صبح طول می‌کشید.
برای این کتاب زامیاتین به خودم وقت دادم، یکی دو روز گذاشتم در ناخودآگاهم بهش فکر کنم(ناخودآگاهم دستِ خودمه:) ) بعدش یه فیلمِ کوتاه که ازش ساختن را دیدم و خلاصه بهتر با اثر مواجه شدم و خوشحالم از این بابت. مرض رسانه‌ اجتماعی همینه که اگر افسارمان در دستِ خودمان نباشد، برخی انواع مواجه و تجربه آثار هنری را از ما سلب می‌کند.
اما تهش بگم، بهخوان متشکریم!
        
(0/1000)

نظرات

امید ابد

1402/07/06

متن خیلی جالبی بود ولی نقدی به اون دارم اینکه توجه کنید که این کتاب پیشگام در گونه داستانی خودش حتی سالها طول کشید تا کسی تونسته داستانی مشابه اش بنویسه حتی در خود تعبیر انسان و تشبیح به اعداد و ریاضی و پیاده کردن آرمان شهری براساس همانندی با زمان خودش روسیه درگیر جنگ دخلی و تصفیه در نوع خودش بی نظیر بوده نوشتن همچین کتابی با این موضوع حتی از عهده تولستوی یا داستایفسکی هم خارج بوده چون لازم تخیلی بسیار قوی و داشتن دانش مهندسی و اشنایی با علم ریاضیات بوده یعنی ریختن قالب داستانی در دیگ از محتویات نامربوط و ناشناخته در زمانه خودش  ولازمه دادن  نظر قطعی  به نظر من مطالعه اکثریت اثار یک نویسنده هست 
1
حرفتون رو قبول دارم.
اصلا نفی نکردم که این کتاب از زامیاتین قوی نیست. ایده‌دار نیست و پرداخت هیجان‌انگیزی ندارد. بحثم این بود این کتاب حاصل یک شعله ادبی بوده است و همین نشون می‌دهد نویسنده شاید خیلی مجرب نیست.
جمله آخر شما: "اکثریت آثار یک نویسنده"
تا جایی که من دیدم و چرخ زدم، "ما" تنها اثر قابل اعتنا و مهمه زامیاتین است. 
امید ابد

1402/07/06

شاید تا حدودی حرف شما درست باشه اما در شرایط و یک وضعیت عادی نه وضعیتی که زامیاتین دچارش شد به نظر من نبوغ قابل اندازه گیری نیست چون شرایط زیاد دخیل هستن که یک فرد رو به اوج یا قعر ذلت میرسونن و کسانی هستن که در طول زندگی شون یک کتاب نوشتن و همون تبدیل به شاهکار شده هرچند شرایطی خیلی زندگی بسیار بهتر داشتند توجه کنید که این اثر ایشون اولین کتاب ممنوعه در شوروی بود که ممنوع شده این خودش یک بار روانی زیادی رو به نویسنده تحمیل میکنه اون هم در اون شرایط شوروی و حکومت پلیسی و در مقدمه کتاب هم ذکر شده با چه مصیبتی برای زندگی نویسندگان روبه رو بودن چه بسا اگر این نویسنده در کشوری دیگر بوده توانای خلق چندین شاهکار رو داشت این اتفاق او را از نظر مالی و روانی در تنگنایی سخت قرار داد و باعث افسردگی‌اش شد. این نویسنده حدود یک دهه در انزوای حاصل از فشارهای حکومت و طرد روشنفکرانِ کمونیست زندگی کرده بود  و سالها درکیر بار روانی این حوادث و برخوردها بود
1
دقیقا.
بولگاکف به عنوان یکی از همین نویسندگانی که حکومت شورایی حاکم بر روسیه خیلی اذیتش کرده، از محبوب‌های من است.
بیشتر اتفاق نظر داریم تا تفاوت رای.