یادداشت محمد مهدی

آنجا به دنیا آمدم، اینجا به دنیا آمدم
باسمه
🔰 ت
        باسمه
🔰 تکرار مجدد خاطرات خوب برغوثی‌خوانی! پارسال بود که از طریق خوندن کتاب «بازگشت به رام‌الله» با مرحوم مرید البرغوثی آشنا شدم و درک جدیدی از انسان فلسطینی پیدا کردم... بلافاصله پیگیر باقی آثارشون شدم و فهمیدم که این اثر دنباله‌ای هم داره: «آنجا به دنیا آمدم اینجا به دنیا آمدم»... مشتاق خوندنش بودم تا زمانی که ترجمه شد و توی نمایشگاه کتاب امسال خریدمش. دلم می‌خواست با وقت کافی و فکر آسوده بخونم و باهاش پیش برم؛ چه کنیم که نشد... رسیدن سالگرد عملیات طوفان الاقصی فرصت مناسبی بود که کتاب رو دست بگیرم. یکی از حلاوت‌ها فهمیدن حکمت اسم این کتاب بود 🙂

🔰 این جلد هم عمده ویژگی‌های مثبت جلد قبلی رو داره. برای من تجربه ملموس تاریخ معاصر فلسطین از دیدگاه زندگی خانوادگی برغوثی‌ها صمیمیت خاصی داره؛ تلفیق وقایع کلان ملی و بین‌المللی با مناسبات شخصی و خانوادگی جذابیت عجیبی رو رقم زده...

🔰 روایت برغوثی از اهمیت زیتون در زندگی فردی و جمعی فلسطینی‌ها بسیار زیبا و اثرگذار هست؛ همون‌طور که از جایگاه پرچم، ملیت، اردوگاه‌های آوارگان در داخل و خارج فلسطین و تبعیدشدگان صحبت می‌کنه. برغوثی که خودش و خانواده‌اش ضربات بدی رو از حکومت‌های دیکتاتوری عربی خوردن، در این کتاب نگاه دقیقی هم به این مسئله داره. این نگاه دقیق و انسانی در توصیف پدیده‌های اشغال، دیوار حائل و انتظار هم وجود داره؛ پدیده‌ای که در توصیف زندگی تحت اشغال به اوج خودش می‌رسه که روح کل کتابه...

🔰 موضوع محوری کتاب، اولین تجربه مشترک پدر و پسر در بازگشت به سرزمین خودشونه... استرس لحظات گذر پسر از ایست‌بازرسی مرزی اشغال‌گران و نگرانی پدرانه برای عاقبت تمیم، به خوبی روایت شده... توصیف حس و حال تمیم در اولین لحظات ورود به فلسطین هم عمیقاً دل‌نشینه... 

🔰 یکی از اثرگذارترین بخش‌های کتاب، سفر قدسه. بعد از ورود مخفیانه از رام‌الله به بیت‌المقدس، مرید و تمیم اول دوربین خریداری می‌کنن تا عکس یادگاری بگیرن؛ اما بیشتر حس توریست پیدا می‌کنن تا مالک‌... چه تعبیری گویاتر از دور انداختن اون دوربین برای اراده فلسطین به بقای خودش؟ ما صاحبخانه‌ایم، نه مهمان!

🔰 مرید البرغوثی تحلیل‌های اجتماعی دقیقی از اشغال فلسطین داره. تفاوت اشغال فلسطین با باقی کشورها (اشغال از درون)، نحوه مهندسی اجتماعی اسرائیل در قدس اشغالی (احداث بازارچه یهودی و تعریف مسیر گردشگری قدس از اون سمت برای نابودی منبع درآمد اعراب مسلمان و مسیحی) و آلودگی زبانی برای تبیین اشغال (عنوان کرانه باختری، این منطقه رو به جای وصل کردن به شرق فلسطین، به غرب رود اردن ربط داده؛ انگار نه انگار که کشوری هست) تنها چند مورد از اونا هست.

🔰 یاسر عرفات در ایران چهره محبوبی نیست؛ درست بر عکس فلسطین. همه اشتباهات اون رو دیدن و می‌دونن؛ اما به قول برغوثی اشتباهات یه قربانی و نه اشتباهات یه مجرم! اشتباهاتی که در طول انتفاضه الاقصی سعی به جبرانش داشت؛ اما اسرائیل ترورش کرد... اینجا ما با عرفاتی دیدار می‌کنیم که کاخ ریاست جمهوریش در محاصره تانک‌های اسرائیلی هست و آب و غذای کافی نداره. از دفترش براش یه میز و صندلی مونده... نداری عرفات در مقر ریاست‌جمهوری و تقلای اون برای پیداکردن یه یادگاری واسه هیئت نویسندگان جهانی واقعاً دلم رو سوزوند... چقدر تفاوت بین یاسر و یحیی... ما اکثر العبر...

🔰 در زمان حضور در فلسطین، برغوثی با افرادی مواجه میشه که به واسطه حضور در تشکیلات خودگردان، مدافع سازش هستن و به ایشون بابت مخالفتش با قرارداد اسلو انتقاد می‌کنن؛ با این حال همین افراد هم از آزار اسرائیلی‌ها در امان نیستن. تحقیر انس (معاون برنامه‌ریزی تشکیلات خودگردان) به دست یه نگهبان ساده شهرک‌نشین، اثباتی عملی واقعیت صلح بود...

🔰 ابعاد مختلف فسادی که دامن‌گیر تشکیلات خودگردان و تبدیل اون از یه نهاد ملی به چیزی مثل یه ان‌جی‌او که فقط با پول اروپا و برای بقای اشغال فلسطین زنده نگه‌داشته شده، تنها بخشی از دلایل گرایش مردم به حماس هست که نویسنده دو دهه قبل نشانه‌های اون رو به خوبی ثبت کرده.

🔰 اینجا هم مثل کتاب قبلی با بزرگان ملی و بین‌المللی زیادی ملاقات می‌کنیم که شناخت قبلی، حلاوت دیدار رو چند برابر می‌کنه... سفر نویسندگان مطرح جهانی به فلسطین تنها یکی از این بخش‌ها بود که سعی در بیان نگاه این افراد به اشغال‌گری اسرائیل داشت. هجمه‌ها علیه خوزه ساراماگو به خاطر صراحت بیانش در اعلام فاشیسم صهیونیستی، کاملاً مشابه همین اتفاقاتی بود که الآنم می‌افته... این قصه در دل خودش ماجرای سرکوب اردوگاه آوارگان شهر جنین رو هم روایت می‌کنه که با اعمال نفوذ آمریکا، هیئت تحقیق بین‌المللی در میانه مسیر مأموریت به فلسطین مجبور به بازگشت شدن... عجیبه که همه چیز تکراریه...

🔰 همون فجایع تکرار میشه... همون حرف‌ها... همون امیدها و ناامیدی‌ها... همون پیروزی‌ها و همون شکست‌ها... و چقدر تاسف‌بار که با وجود گذشت دو دهه و رقم خوردن یه نسل‌کشی کامل در نوار غزه، هنوزم همون قضایا تکرار میشه... انگار همه کور و کر شدن... بگذریم...

🔰 به تعبیر یکی از دوستان بهخوانی، اثر آقای برغوثی کتاب «رنج» هست... کاملاً با تعبیر صحیح ایشون موافقم. البته این بیان رنج، برای جلب ترحم نیست؛ بلکه حماسه‌ای از مقاومت رو در دل خودش جا داده! با بیان همین مصائب هست که با تمام وجود میشه درک کرد که تک تک نفس‌های انسان فلسطینی، مبارزه هست! راهکارهای فلسطینی‌ها برای عبور از موانع نظامی یا مواجهه با سیاست اخراج، به خوبی نمایش داده شده... خانواده اخراج شدگان در سرزمین پدری که حتی از کوچک‌ترین جزئیات زندگی اونا هم با خبرن و در نبودشون هم از اونا صحبت میشه و  هر شخصی بتونه برگرده، احساس غریبگی نداره؛ انگار در فلسطینی به گستره جهان زندگی می‌کنن...

🔰 فارغ از هر مسئله، مرید البرغوثی نویسنده هست و حس خوب نوشتن رو میشه از نوشته‌هاش با تمام وجود حس کرد. نگاهش به ارزش نوشته‌های پاک شده خیلی برام تازگی داشت... تنه هم می‌زد به نگاه انسانی...

🔰 در مورد این کتاب دو بار افسوس خوردم؛ یکی مربوط به نویسنده هست و یکی مربوط به مترجم. اولی زمانی بود که با گشت‌وگذار در قدس اشغالی به اندازه لازم شرح داده نشده و حسرت ملاقات با قدس رو در دل ما گذاشت. دومی اینکه برخلاف جلد قبلی، متأسفانه شاعرانگی نثر آقای برغوثی خوب منتقل نشده. گرچه ترجمه روانی رو شاهدیم؛ اما این کجا و آن کجا (تازه اون کتاب از عربی به انگلیسی و بعد به فارسی ترجمه شده بود!)...

✅ اگه «بازگشت به رام‌الله» رو خوندین و دوست داشتین، این کتاب هم برای شماست! اگه شناخت اولیه‌ای از فلسطین دارین، این دو اثر آقای برغوثی برای تعمیق شناخت شما فوق‌العاده عمل می‌کنه 👌 خوندن این کتاب در این ایام، حس غریبی داشت... جنگ غزه و لبنان، وعده صادق دو و فقدان بزرگان مقاومت همگی این حس رو تقویت می‌کردن و باعث می‌شدن نگاه عمیق‌تری نسبت به مطالب پیدا کنم...‌ عمده بخش‌های این کتاب برای خودم اثباتی بلندبالا بود از چرایی عملیات هفت اکتبر... اثباتی که حدود دو دهه قبل برای وقایع جاری نوشته شده...

🔻 پایان کتاب به معنای خداحافظی من با آقای مرید البرغوثی بود... خداحافظ آقا مرید (شایدم نواف؛ گرچه دوستش ندارین)! ممکنه همه نظرات شما رو نپسندم؛ اما به معنی نیست که دلم براتون تنگ نمیشه... خوشحالم که پسرتون تمیم البرغوثی، شاعر معاصر و مطرح عرب، راهتون رو ادامه میده؛ حتی شاید پرقدرت‌تر! رحمت به تربیتی که شما و همسرتون از تمیم داشتین که در این ایام، عملکرد درخشانش زبانزده... ❤️

پ.ن: از جستجوی اسامی مرید البرغوثی (پدر)، رضوی عاشور (مادر) و تمیم البرغوثی (پسر) چیزهای جالبی پیدا می‌کنین...

پ.پ.ن: دم انتشارات کتابستان گرم. به زودی قراره ترجمه کتاب شهید سنوار رو هم به چاپ برسونن... لطفاً شادی روح همه شهدا به خصوص ابوابراهیم صلواتی قرائت بفرمایید... 🖤🇵🇸
      
51

9

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.