یادداشت سیده زهرا رضایی

گرسنگی: سرگذشت بدن (من)
        قبل‌تر، تو گزارش پیشرفت کتاب نوشته بودم، برای این کتاب حرف‌های زیادی دارم. 
امروز هم که دنبال شیرینی فروشیِ" کارو "می‌گشتم و لازم بود، از پشت شیشه‌ی پر از لک ماشین، حواس جمع و چهار چشمی، اسامی‌ چراغونی سر در مغازه‌ها رو دنبال کنم؛ همش حواسم پرت می‌شد و ذهنم دنبال واژه می‌گشت برای معرفی این کتاب‌. 
اما حالا که قراره از کتاب بگم فقط چند نکته توی ذهنم پر رنگه.
اول اینکه دلم برای رکسان گی سوخت. خیلی خیلی زیاد. سرگذشت بدی داشت و زندگی تلخی که منجر به تصمیمات بدی که در آینده گرفت شد.
فکر کن تو نژاد پرست ترین کشور دنیا باشی، علاوه بر رنگ پوستت که مایه آزار و عذاب توسط افراد نژاد پرسته؛ دویست و شصت و دو کیلو هم وزنت باشه!
نویسنده دائما تو کتاب از بدنش به عنوان شرمش یاد ‌می‌کرد. و من هربار که این لغت رو می‌خوندم به زور جلو گریم رو می‌گرفتم.
کتاب حقیقت بدون روتوش آمریکا و جوامع غربه. جامعه‌ایی که  زن‌ها رو سوق می‌ده به باریک و باریکتر شدن، با تبلیغات، با  انواع برنامه‌های لاغری و کاهش وزن،  تبليغات داروهای لاغری و ..
 جامعه‌ایی که زن ها رو بر اساس تناسب اندام نمره‌گذاری می‌کنه و رفتار و نگاه ناروایی نسبت به افراد چاق داره.
 چیزی که تو سال‌های اخیر تو کشور ما هم به جریان افتاد متاسفانه. این محصول صادر شده‌ی جوامعی که خودش رو داعیه دار حمایت از زن می‌دونه اما با بی رحمی تمام به "زنان" ضربه زده و زن‌ها رو وارد میدان کار کرده،
 برای اینکه خرج کمتری بکنند، هزینه‌ی کمتری به عهده بگیرند، پول کمتری بدن. اون‌ها جنس زن  رو چیزی نمی‌بینند چون  وسیله‌ی التذاذ مردها. 
دائم تو گوش زن می‌خونن که تو باید باریک باشی، باید ساعت‌ها جون بکنی تا به وزن ایده‌آل فلان بازیگر نزدیک شی. 
 درسته که نویسنده برای سلامت خودش هم که شده باید کم کنه از وزنش که اینو خودش هم اقرار می‌کنه، اما این کلیاتی که صرفا برداشت آزادم از رفتار این جوامع با زنان هست، انکار ناپذیره.
یادمه آقا تو سال ۱۴۰۱ گفته بودند:" همه ‌کار کردند برای اینکه بتوانند زن را قانع کنند که امتیاز او به نوع رفتاری است که جذّابیّتهای جنسی او را برای مرد بیشتر کند و همه‌ی تلاششان را کردند.
 این داستانِ خیلی غم‌انگیزی است."
"وقاحت غرب اینجا ظاهر می‌شود که این‌ها با این همه ضربه‌ای که به زن به حیثیت زن و به کرامت زن وارد آوردند، خودشان را پرچمدار حقوق زن وانمود می‌کنند."
چقدر دردناکه که  این نگاه حقیرانه و پوچ رو برای همه کشورها دارن نهادینه می‌کنند. 
در حالی‌که نگاه خدا به زن بسیار لطیف و در عین حال پر از کرامته. زن در مکتب خدا انسان سازه، لطیف اما بلند مرتبه‌س.
 مثل حضرت زینب، ایشون  به زیبایی علوّ مرتبه‌ی زن و عظمت قدرت روحی و عقلانی و معنوی زن بودن رو نشون دادند. ایشون دو نکته را نشون دادند : "یک نکته اینکه زن می تونه اقیانوس عظیمی باشه از صبر و تحمل؛ دوم اینکه زن می‌تونه قله‌ی بلندی باشه از خردمندی و تدبیر."
این نکته‌ها سراسر کتاب همراهم بود؛ هرجا که رکسان گی از گذشته‌ش و زجر تعرض‌ش گفت. هرجا که گفت خوردم و خوردم تا از خودم دژی بسازم که کسی نتونه اذیتم کنه. هرجا که زن و ارزش زن رو در سایز لاغر دارای ارزش انسانی خوند. هر بار که خوندم از درد و رنجش قلبم گرفت‌.
این کتاب برای ایجاد انگیزه لاغری نیست، اعتراف نامه و مگو های یک زن چاقه.
_ برای توصیه‌ی خواندن کتاب به دیگران  تردید دارم_
      
36

4

(0/1000)

نظرات

قلمت رو بی نهایت دوست دارم مامان علی آقا  ❤️☁️
1

1

دورت بگردم ، لطف داری مامان حیدر جون آقا
ヽ(●´ε`●)ノ 

1