یادداشت علی رهنما

رساله درباره آزادی، با اضافات و تجدیدنظر
        درباره آزادی به عنوان یک اثر پایه ای در توجیه منطقی اصل آزادی عقیده و بیان، فردیت و تعیین حدود دخالت(حداقلی) دولت در اجتماع جملات و بندهای مهم فراوانی دارد و به شدت خواندنش توصیه می شود. پاراگراف زیر هم از این جهت که قدرتمند شدن دولت را هشدار می دهد و هم از این حیث که تحلیلی جامعه شناختی از جوامعی که در آنها دولت نقش پررنگی دارد می دهد حائز اهمیت است و با خواندنش میتوان سرنخ هایی از برخی مشکلات ایران هم بدست آورد: 

"حقیقت این است که اگر امکان داشت بهترین استعدادهای کشور را در خدمت دولت به کار گمارند، دستگاهی که چنین کاری را عملی میکرد، زیان بزرگی به جامعه میزد. اگر اختیار هر قسمت از زندگی جامعه که برای آن موافقت عده ای یا نظر وسیع و کاملی لازم باشد در دست دولت قرار گیرد و اگر ادارات دولت با هوشمندترین و تواناترین اشخاص پر شود، همۀ فرهنگ وسیع و هوش کار آزمودۀ کشور، جز هوش نظری صرف، در دستگاه اداری وسیعی متمرکز خواهد شد و بقیه افراد جامعه باید چشم امید خود را به این دستگاه اداری بدوزند. اکثریت برای این که دستور بگیرند و راهنمایی شوند که چه باید بکنند و افراد توانا و با همّت برای این که پیشرفت حاصل کنند، تمنای خاطر همه آن خواهد شد که وارد طبقات این دستگاه شوند و وقتی وارد شدند در آنجا به پایه های بالاتر رسند. در چنین رژیمی نه تنها کسانی که خارج این دستگاه هستند، به علّت نداشتن تجربه، شایستگی ندارند به کارهای آن رسیدگی و از آن ها انتقاد کنند؛ اگر هم بر حسب تصادف فرمانروایی بر سر کار بیاید که تمایل اصلاح داشته باشد از عهدۀ هیچ اصلاحی که مخالف منافع این دستگاه باشد، بر نمی آید. وضع اسف بار امپراتور روسیه امروز چنین است. کسانی که از وضع آن جا اطلاع درست دارند وصف می کنند که شخص تزار در مقابل هیئت متحد دستگاه اداری آن جا ناتوان است. راست است که می تواند هریک از افراد آن را به سیبری تبعید کند اما نمیتواند بدون آن ها بر کشورش حکومت کند. آن ها قدرت دارند تا فرمان های تزار را تنها با انجام ندادن آن منسوخ کنند. در کشورهای دیگری که مردم آن از لحاظ تمدن پیش تر فته اند و روح طغیان و عصیان نیز دارند، وقتی مردم آن جا عادت کرده باشند انجام دادن همۀ کارها را از دولت متوقع باشند و یا لااقل عادت نکرده باشند از خود کاری کنند قبل از آن که اجازۀ دولت را کسب کرده و طریق انجام آن کار را از دولت پرسیده باشند، طبیعی است بر هر بدبختی که از میزان طاقت آن ها تجاوز کند، دست به انقلاب می زنند. اما در نتیجۀ انقلاب کس دیگری با اجازۀ مشروع مردم یا بدون اجازۀ آن ها بر کرسی حکومت می نشیند و به دستگاه اداری فرمان می دهد و دوباره همه چیز به جریان سابق خود می افتد زیرا دستگاه اداری تغییری نکرده است و کس دیگری هم شایستگی اشغال مقام های آن را ندارد." 

( ص 179؛ ترجمه: محمود صناعی؛ انتشارات روشنگران و مطالعات زنان)

پ.ن: مترجم در یک پاورقی ذیل همین بند آورده است: "وصفی که نویسنده کرده است بر اوضاع اداری امروز کشور ما کاملا منطبق می شود"!
      

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.