یادداشت حنانه علی اکبری

در انتظار بوجانگلز
        کتاب از زبان پسر بچه ای روایت میشه که داستان مادر و پدرش رو تعریف میکنه. این پسر بچه از مدرسه انصراف میده و در خونه درس رو به همراه پدر و مادرش میخونه.
مادرش هر روز با موزیک بوچانگلز میرقصه و پدرش هر روز مادرش رو با اسم متفاوتی صدا میکنه.
این پسر درمورد بیماری روانی مادرش توضیح میده. مادرش راهی تیمارستان میشه و بعد سه نفری با نقشه مادرش رو از تیمارستان فراری میدن اتفاقات دیگری میفته. 

در کل کتاب جالبی بود و آخرش زیبا تموم شد ولی خیلی از خوندنش لذت نبردم.

خوبه که بدونید این نویسنده فرانسوی قبل از این کتاب، 2 سال از عمرش رو صرف نوشتن رمانی طولانی کرد که هیچ ناشری حاضر به چاپ اون نشد. اما بعد از اون این کتاب کوتاه که شرحی از زندگی خودش هست رو نوشت و کتاب پر فروشی شد.
      
483

16

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.