یادداشت امیررضا سعیدینجات
1403/2/22
بسم الله جنس روایت کتاب را دوست داشتم. داستان در هر بخش، با راوی دانای کل به پیش میرود و در پایان با ذکر خاطرههایی از زبان شهید به پایان میرسد. این جنس شکست روایت و تغییر راوی جذابیتی مضاعف برای کتاب ایجاد میکند. از شهید صیاد به جز این جمله رهبری که بعد از شهادتش فرمودند: دلم برای او تنگ شده است، مطلب دیگری در ذهن نداشتم. همین قدر میدانستم که او یکی از فرماندهان و شخصیتهای شجاع دوران دفاع مقدس بوده است. یکی از بخشهای ویژه و فوق العاده جذاب کتاب قسمتی است که به زندگی شهید صیاد، قبل از انقلاب میپردازد، این تکهای از کتاب به واقع بسیار خوب و پرهیجان بیان شده است. یکی از نکاتی که در قسمتهای مختلف زندگی شهید خود را به شکل ویژهای به مخاطب مینمایاند، تلاشهای بسیار اوست. به واسطه همین تلاشها خداوند راههای ویژه و خاصی در مقابل او قرار میدهد و او را از خطرات بسیاری نجات میدهد. گاهی پیش میآید که او اصلاً قصد انجام آن کاری که خدا برای او مقدر کرده را نداشته است اما ناگهان آن اتفاق میافتد. کاملاً مشهود است، چنین تقدیری به واسطه این رقم خورده است که او تمام تلاش خود را به اندازه توانش به خرج داده و خدا بهترین را نصیب او کرده است. قبلتر هم در یکی از یادداشتها به این قضیه اشاره کرده بودم که یکی از اساتید بیان کردند، مهم نیست که شما برای دقیقه دقیقه زندگیتان برنامه داشته باشید، بلکه مهم آن است که ثانیه ثانیه زندگیتان همراه با جهاد و تلاش ویژه برای خدا باشد. آن زمان خداوند بهترینها را ولو انتخابتان نباشد برایتان رقم میزند. مصداق دقیق این صحبت استاد، شهید صیاد شیرازی است. کتاب را به طور کل دوست داشتم و از خواندن آن لذت بردم. اما ای کاش برای مخاطب عمومی جزئیات میدان جنگ کمتر بیان میشد تا مخاطب دچار دلزدگی نشود. به نظرم ضعیفترین بخش کتاب طرح جلد آن است، ناشر بدون توجه به مخاطب و اولین مواجهه او با کتاب، به ضعیفترین شکل ممکن به طراحی جلد پرداخته است.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.