یادداشت مجید اسطیری

                این رمان را من سال 87 از ایشی گورو خوندم. به نظرم دو انرژی پیش برنده این اثر "نوستالژی" و "پلیس بازی" هستش. که البته و صد البته من با بخش نوستالژیش خیلی بیشتر حال کردم و به نظرم نویسنده هم بهتر تونسته بود حسش را بسازه و منتقل کنه. یعنی این نویسنده به هر حال جنایی نویس نیست.
بهترین و به یادماندنی ترین فصلش همون فصلی هست که راوی به یاد میاره چطور در دوره کودکیش یکی از اعضای باند تبهکار میاد و خیلی با مهربانی دستش را میگیره تا ببره براش یه هدیه بخره. بچه حس خوبی داره ولی مشکوکه. وسط شلوغی بازار اون تبهکار که بچه "عمو" صداش میکنه  تک و تنها بچه را ول میکنه و میره و ... خیلی عالیه
به نظرم نوبل با این انتخابش آبروداری کرد امروز 
هرچند هنوز فکر میکنم انتخاب باب دیلن نشون داد نمیشه زیاد دیگه نوبل را جدی گرفت
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.