یادداشت زینب
1403/9/6
سالهای دبیرستان، شیفتهی ادبیات و فرهنگ و تاریخ ایرانی بودم، گاهی با چشمانی دلخور به سوابق اسلام نگاه میکردم. احساس میکردم فرهنگ و تمدن درخشانی داشتیم که به هر دلیلی نگذاشتند بماند. خاطرم هم هست که همیشه در بحثهایی که اسلام و روند گسترش آن را در جایگاه متهم میگذاشتم، یکی از منابع استنادم کتاب دو قرن سکوت بود، احساس میکردم یک فاجعه انسانی و یک ظلم وحشتناکی بر مردم ادب دوست ایران روا داشتند که اینگونه دو صده را در بهت و سکوت گذراندند. شهید مطهری در این کتاب به سراغ نقد و پاسخ مسائل دوقرن سکوت میرود و زرینکوب نیز متواضعانه انتقادات وارده را میپذیرد و در نوبت بعدی چاپ کتاب، تا حد زیادی آن را اصلاح میکند. استاد مطهری با صبر و حوصله و با روشی مثالزدنی تک تک این لایههای ابهام را مطرح میکند، بعد با استناد به صدها منبع و کتاب، با خط به خط استدلال و یک سیر منطقی، شما را میرساند به نقطهای که بیش از پیش شیفتهی اسلام و ایران و ماحصل ترکیب این دو عزیز دوستداشتنی میشوید. استادِ شهید، برخی تعاریف را از ذهن شما پاک میکند و آن را مجدد شکل میدهد، تعاریف از مفاهیمی مانند ملیت. او گاهی برای اثبات مطلبی آنقدر مثال میزند و آنقدر توضیحات کافی و مستند میآورد که باورتان نمیشود. با چنان دقتی در منابع اوضاع مسیحیت، یهودیت، زرتشتیان، مانویان و مزدکیان را بررسی میکند که واقعا متعجب میشوید. در نتیجهای که از تمامی استدلالها در ذهن شما نقش میگیرد، تازه میتوانید ببینید اسلام چطور غباری که بر فرهنگ ایرانی نشسته بود را زدود، به خوبیهای آن ضریب داد و از دل جانی که به ایران و ایرانی بخشید، چه استعدادها و تمدنی رویید و در آسمان آن چه ستارگانی درخشیدند . با خواندن این کتاب میتوان بیش از پیش به این ترکیب ارزنده بالید و با چراغی در دست، نقاط ابهام را کمرنگ و واضح کرد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.