یادداشت زهرا

زهرا

1403/4/30

دا
        اینکه صرفا تصویری از خانه های ویرانِ  بعد از جنگ ببینی  با اینکه رو در روی  احساسات ساکنین این ویرانه  قرار بگیری و با شادی و غم ها ، سختی ها و محدودیت ها با همه تلاش ها و زحماتشان ، با همه عشق و امید و خاطره هایشان همراه شوی ، فرق داد ...بسیار فرق دارد 
دیگر این ویرانه مشتی خاک و اجر نیست ، روح دارد.
علقه و اتصال به وجود میاید ....
دیگر اینجا صرفا خانه یا شهر ویران شده نیست ، جان پناه است ...
و این اعجاز کلمات است ، این اعجاز داستان هاست...
. از این رو خواندن دا دردناک است ‌‌‌‌.....
دا مستقیم و بی پرده از حس و تجربه مردم در زمانه جنگ می گوید 
اینکه سعی می کنی محکم باشی اما از درون فرو ریخته ای ..... 
 و یکی از دردناک ترین بخش کتاب برای من ، بازگشت خانواده و دیدارِ دوباره ی ِخرمشهر ِبعد از آزادی است ....
همه ان زیبایی ها و خاطره ها مورد هجوم خمپاره ها  قرار گرفته بود آوار سر تمام کسانی شده بود که به آن شهر عشق داشتند و حالا با مشتی خاک رو به رو میشدند ، خاکی که عزیزانشان را در آن دفن کرده بودند ....

ما  اما دوباره ساختیم ... 


      
17

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.