یادداشت کتاب ماه ادبیات

                سیذارتا با مواعظ و تعالیم گوتامای است که به اتفاق دوست برهمنش برای جستجوی «حقیقت» و دانستن «وظیفه‌ی انسان در زمین»،‌خانه‌ی پدر و مادر را ترک گفت و به مرتاضان جنگل پیوست. در جنگل، به فن ریاضت و تفکر به شیوه‌ی مرتاضان پرداخت و سخت کوشید تا نفس یا مانعِ راهِ نیل به «حقیقت» را از بین ببرد. ولی هرچه بیش‌تر در این مرحله پیشرفت و هرچه بیش‌تر نفس را تحت انقیاد درآورد، ‌دید که به همان اندازه‌ی اول از حقیقت به دور است و ریاضت راه وصول به مطلوب نیست. او و دوستش به دنبال شایعه‌ای که دربارۀ گوتاما یا بودا شنیده بودند برای دیدن او گروه مرتاضان را ترک کردند. او از دیدن بودا شگفت‌زده شد و روز دیگر به مواعظ او گوش فردا داد. بودا در آن روز از درد و رنج صحبت کرد و جهان را جز رنج ندید، ولی راه رهایی از آن را نیز دریافته بود. گوویندای جوان در همان مجلس سوگند وفاداری و بیعت را یاد نمود و در زمره‌ی پیروان وی داخل گردید. ولی سیذارتا روز دیگر بودا را از افکار خود مطلع ساخت و در طلب خود شد و دیگر در صدد نفی نفس برنیامد.


کتاب ماه ادبیات، سال یکم، شماره‌ی یکم.

        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.