بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

یادداشت محمدرضا بازرگانی

                این کتاب بر خلاف آنچه به عنوان معرفی در سایت های مختلف در موردش گفته‌اند، مجموعه‌ای از چند داستان کوتاه نیست. بلکه یک رمان کوتاه نوجوان است که مانند اکثر رمان‌ها، فصول مختلفی دارد.
با این‌که کتاب را برای گروه سنی «ج» و «د» مناسب دانسته‌اند  اما به نظر من با توجه به اشاراتی که در کتاب وجود دارد، بیشتر مناسب رده سنی «ه» است. چرا که شوخی‌هایی که نویسنده در کتاب از زبان یک پسربچه دبیرستانی بیان می‌کند گاهی برای کودکان پایان دوره دبستان سنگین است و حتی در مواردی از نظر اخلاقی مناسب آن رده سنی نیست.
داستان کتاب بسیار روان است و فضایی بسیار صمیمی دارد که حتی می‌توان این صمیمیت را در عنوان کتاب هم به راحتی مشاهده نمود.
اگر بخواهم بارزترین نکته مثبت این کتاب را بنویسم باید به نزدیک بودن شخصیت‌ها با حقایق جامعه اشاره کنم. نقش اول داستان که یک پسر دبیرستانی است به هیچ وجه آن شخصیت اتو کشیده‌ای که در برنامه‌های کودک و نوجوان نشان داده می‌شود را ندارد که احترام به والدین در اولویت افکارش باسد و همیشه به سمت خوبی‌ها گرایش داشته باشد و از بدی‌ها بیزار باشد. بلکه مانند اکثر نوجوان‌های جامعه از دست پدر و مادرش عصبی می‌شود و با آن‌ها قهر می‌کند و حتی گاهی با آن‌ها مشاجره می‌کند. اما دوستشان دارد و دلش برای هر دوشان می‌سوزد. حس استقلالی که متناسب یک پسر دبیرستانی است با ظرافت تمام نمایش داده شده است.ولی با وجود اینکه پرداخت شخصیت‌ها در داستان با در نظر گرفتن مخاطب با دقت لازم انجام شده اما در فضاسازی‌های عینی کمی دچار ضعف است. به نظرم با توجه به ذهن سیال یک نوجوان دبیرستانی باید کمی به تصویرسازی‌ها و توصیف فضاهایی که داستان در آن‌ها رقم می‌خورد بیشتر پرداخته می‌شد. شاید اصرار نویسنده به رعایت ایجاز موجب این موضوع شده باشد اما بستن بال پرواز خیال مخاطب، آن هم مخاطب نوجوان، اجازه نمی‌دهد که خواننده خودش را در آن فضا تصور کند و کنار شخصیت‌های داستان بنشیند.
البته کتاب بیشتر از این دو عنوانی که گفتم قابل بحث است اما برای معرفی تا همین‌قدر کفایت می‌کند و باقی موارد، صحبت را وارد فضای نقد می‌کند که هدف این نوشتار نیست.
        
(0/1000)

نظرات

چه زیبا نوشتید