یادداشت محمدرضا خراسانی زاده

        در جلد 3، امیرعلی کماکان درگیر دوراهی مرد خانواده بودن یا قهرمان شدن است. او برای کشف رازهای انفجار کارخانه، سری به آنجا می‌زند و مجددا در یک درگیری گیر می‌افتد که قابلیت‌های جدیدش بیش از پیش نمایان می‌شود. سپس وقتی برای تصمیم‌گیری به خلوت خود رفته بود، با کمک یک پیر دانا و راهنمایی، بیشتر از پدرش و فداکاری‌هایش می‌شوند و تصمیم به فداکاری برای مردم می‌گیرد
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.