یادداشت نگار زرگر

And every morning the way home gets longer and longer
        آقای بکمن نشسته با چایی عصرش دو کلمه بنویسه دلش وا شه، و دل‌نوشته‌ی بین زمین و آسمونش یهویی شده این اثر هنری. فک کنم اگر قرار بود عمیق‌ترین احساسات بشر در مورد عشق و فقدان رو بکنن تو قوطی، اون قوطی یه چیزی شبیه این شصت صفحه کتاب می‌شد. کتاب‌های بکمن البته همیشه پر از احساسن، اما این یکی چون کوتاه‌تر بود انگار یه جورایی تنش بیشتری داشت. شما احتمالاً موقع خوندنش گریه می‌کنید. نه چون خیلی غم‌انگیزه، که البته خیلی غم‌انگیز هم هست، بلکه چون صدای بکمن از توی این قصه به تهِ تهِ ته قلب‌تون می‌رسه، و شما عادت ندارید دست کسی به اونجا بخوره. 
دست کم برای من که این‌طور بود.
ترجمه‌ی نه‌چندان دلپذیر البته بخشی از لذت خوندن رو به آدم کوفت می‌کنه، ولی می‌شه تحملش کرد.
      
36

16

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.