یادداشت احمد بابائی

«آدم ها هم
                «آدم ها همیشه تنها می‌مانند، صدا و ادا در می‌آورند و فکر می‌کنند دارند با یکدیگر تعامل می‌کنند و همدیگر را می‌فهمند. اما در واقعیت تمامِ اینها توهمی بیش نیست.»

🔹فلسفه‌ی تنهایی را با توجه به شناخت قبلی‌ام از دو مجموعه «خرد و حکمت زندگی» و «تجربه و هنر زندگی» نشر گمان تهیه کردم. اما در واقع نام و موضوع کتاب طوری بود که انگار باید بخوانمش. کم تر پیش می‌آید حس کنم کتابی را باید بخوانم. احساس می‌کردم این کتاب کمک می‌کند بعضی از گره های زندگی‌ام را باز کنم.

📌مولف در هشت فصل تنهایی را تعریف می‌کند، بین تنهایی و خلوت خط فاصل می‌کشد، وضعیت تنهایی امروز با دیروز جهان را مقایسه می‌کند و در کل تلاش می‌کند به زوایای مختلف این مسئله ازلی ابدی بشر، نور بیاندازد.
اگر با هدف یافتن راهکاری مشخص و یکّه برای برون رفت از تنهایی سراغ این کتاب بروید، احتمالاً ناامید خواهید شد. باید از بین دلایلی که برای تنهایی گفته می‌شود، دلیل خود را پیدا کنید و این در مرحله اول به خودشناسی و بی‌تعارف بودن با خویشتن احتیاج دارد.

🔸از آن دست کتاب هایی بود که زیر بیشتر جملاتش باید خط کشید و احتمالاً بعدتر هم بسیار به آن رجوع خواهم کرد.

«باید بیاموزید با این واقعیت کنار بیایید که در زندگیِ انسان‌ها همیشه حدودی از تنهایی وجود خواهد داشت. برای همین واجب است یاد بگیریم تنهایی را تاب بیاوریم و در عین امیدواری بکوشیم تنهایی را بدل به خلوت‌گزینی کنیم.»ص ۱۶۷
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.