یادداشت سارا خانوم
3 روز پیش
هیچوقت فکر نمی کردم اینقد به داستانش وابسته بشم. اولش با دوستام رفته بودم کانون پرورش فکری. دنبال کتاب می گشتیم که یهو دوستم این کتاب و پیدا کرد و نشونم داد. چند خط اول و که خوندم با خودم گفتم حتما باید تا آخر بخونمش. الان چند دیقه ایه که تمومش کردم چیزی توی قلبم داره تکون می خوره با خودم میگم کاش هیچوقت تموم نمی شد. می تونستم تا ابد بشینم و بخونمش. صمیمیت داستان خیلی زیاد بود. محبتی که توش موج می زد احساس آرامش و امنیتی که از اون خونه می گرفتم توی هیچ کتابی پیدا نکردم. در آخر این کتاب و تا آخر عمر به هرکی ببینم پیشنهادش می کنم و هیچکس نمی تونه نظر من و دربارش عوض کنه
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.