یادداشت

 توکلی

توکلی

1403/2/6

پانصد صندلی خالی: روزنوشت های زنی در محاصره سه ساله الفوعه
        نویسنده در جایی میگوید : ما به همه‌چیز راضی شده‌ایم اما هرگز به این راضی نمیشویم که فراموش شویم.
شاید تمامی رسالت این کتاب در همین جمله خلاصه شده‌؛ یادداشت‌هایی برای فراموش‌نشدن روزهای محاصره‌ی الفوعه.

در بین نظرات خوانندگان توی برنامه‌ی طاقچه، یک نفر گفته بود این کتاب اصلا ادبیات قوی‌ای نداشت.  به نظرم این دیدگاه حاصل درک‌نکردن نگاه نویسنده و هدف نوشتن این کتاب است. وگرنه از دید ادبیاتی، خود بانو اسود همان ابتدا اعلام میکند که من نه نویسنده‌ام و نه مدعی این امر.

اما در رابطه با رسالت اصلی‌اش؟  به نظر من  تاحدودی موفق بوده‌است.  اینکه من از یک جای خیلی دورتر در ایران با خواندن این سطرها بتوانم تا حدودی زندگی در آن شرایط را  لمس کنم و در دردهای مردمانش شریک شوم، شاید همان‌چیزی است که نویسنده انتظار دارد.
 
و درنهایت  به گمانم همه‌ی ما نیازمند اینیم که اگر خودمان درگیر مصائبی از قبیل جنگ، قحطی، ناامنی و.... نیستیم؛ با مطالعه سرگذشت مصیبت‌زدگان،  کمی سرمان را از توی لاک روزمرگی‌مان بیرون بیاوریم و ارتباط جدی‌تری با غم دیگر مردمان برقرار کنیم.    مگر نه اینکه : چو عضوی به درد آورد روزگار   دگر عضوها را نماند قرار  ؟
 
      
23

6

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.