یادداشت فریبا اشهد

                شخصیت اصلی کتاب مردیه که سالهاست تو یه زیرزمین در حال کار کردن با یه دستگاه پرس کتابه، ولی به شدت از اینکه کتاب ها رو پرس میکنه و از بین میبره ناراحته و عذاب وجدان داره و تا جایی که میتونه سعی میکنه کتابها رو نجات بده، کتاب های روی هم تلنبار شده در خانه و مخفی شده در سقف که هر آن ممکنه روی سرش خراب بشن و انتقام سال ها پرس شدنشون رو ازش بگیرن، این شخصیت درگیر تکراره، روزمرگیه، تنهاییه و در عین حال در این تنهایی با کلی کتاب دور خودشو پر کرده که همونا جلوشو میگیرن که از تنهایی در بیاد، انگار هر روز تو یک دور باطل باشه.
به دستگاهش، به کتابهاش و روزمرگی اش طوری وابسته است که برنامه داده دستگاه رو ببره خونه و بعد از بازنشستگی هم به کارش ادامه بده، باز هم مواظب کتاب ها باشه و اونا رو با احتیاط پرس کنه و ناگهان همه این چیزها رو ازش میگیرن، و چقدر راحت با این کار شخصیت داستان کاملا با پوچی مواجه میشه.

        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.