یادداشت علیرضا جاهداری

کان لم یکن
        امیرعلی نبویان را با رادیوهفت می‌شناسم. در آن‌جا برای اولین‌بار بخشی با عنوان «قصه‌های امیرعلی» را می‌نوشت و اجرا می‌کرد که در مدت کوتاهی، به جذاب‌ترین و پرطرف‌دارترین بخش‌های رادیوهفت تبدیل شد. قصه‌های امیرعلی بعدها تحت عنوان کتابی چهارجلدی با همین نام چاپ شد.
«کأن لم یکن» جدیدترین و اولین رمان نبویان است. این‌کتاب اولین تجربه‌ی من در استفاده از کتاب‌های صوتی‌ -که با صدای خودش اجرا شده- بود. چرا که امیدوار بودم همان‌ تجربه‌ی اجرای بامزه‌ی رادیوهفت که تمام طول مدت پخش‌ش در حال خندیدن بودم، تکرار شود. اما امان از امید واهی.
«کأن لم یکن» داستانی با تم فانتزی، درباره‌ی سرزمینی‌ست دورافتاده از جوامع جهانی‌ست که در اواخر جنگ جهانی دوم اتفاق می‌افتد. اساسی‌ترین مشکل این کتاب، این است که تکلیف‌ش را با خواننده مشخص نمی‌کند. داستانی را روایت می‌کند که در صدسال پیش اتفاق افتاده است اما گاهی کلماتی قلمبه‌سلبمه‌ی مربوط به آن دوران را استفاده می‌کند و در اکثر مواقع ادبیات و اصطلاحاتی که مربوط به روزگار ام‌روز ماست. این را قبول دارم که این کتاب در بستر طنز و در موقعیت فانتزی نگاشته شده، اما این دلیل بر شکستن ساختارها نیست. مخاطب برای قبول‌کردن اتفاقات محیر العقول، نیاز دارد ابتدا خود داستان و شخصیت‌های آن را باور کند؛ و بعد در بستر این‌ها، می‌شود هر فانتزی‌ای را روی داستان سوار کرد؛ مثل کاری که نویسنده‌گان سریال «قهوه‌ی تلخ» انجام دادند، و البته کاری که خود نبویان هم در کتاب قبلی‌اش به خوبی از پس‌ش برامده بود. استفاده از ادبیات و اصطلاحات متناسب با مردمان و اتفاقات ام‌روزی، در داستانی با یک‌سده اختلاف، آن‌هم بدون هیچ پیش‌زمینه‌ای، کل موقعیت‌های طنزی را که می‌شود از این اختلاف زمان ایجاد بشود را می‌سوزاند.
این کتاب قرار است با روایت اتفاقاتی که این‌روزها در جامعه‌ی ما می‌افتد، در بستر زمانی یک‌صد سال قبل، موقعیت‌های طنزی ایجاد کند، که شما را بخنداند. گاهی هم موفق می‌شود، اما در بیش‌تر مواقع، زبان‌ش الکن است. روایت اتفاقات‌های حال، و نمادسازی، بدون ایجاد کم‌ترین خلاقیتی در آن، به امید این‌که چون در یک سرزمینی در گذشته اتفاق می‌افتد، اصلا خنده‌دار نیست. که خود ما در بطن این کمدی فانتزی در حال زندگی‌کردن‌ایم و اگر قرار باشد چیزی ما را بخنداند، باید بیش‌ از این‌ها خلاقانه باشد.
و در نهایت، به‌دلایلی که در بالا نوشته شد، آشفته‌گی و سرگردانی نویسنده در کل کتاب به چشم می‌خورد و همین باعث می‌شود که این کتاب، به خوبی کتاب‌ قبلی نبویان نباشد؛ که حتی در این کتاب، دو نقطه‌ی قوت قلم خود، یعنی شخصیت‌پردازی و باورپذیری، را هم حفظ نکرده. و مجموع این‌ها باعث می‌شود از این کتاب، چیزی جز حوصله‌ای که سر می‌رود، نسیب خواننده نشود.
      
33

10

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.