یادداشت رضا هاشمی

                روشن‌گر!

مطالعه درباره سیر مدرنیته به خصوص عصر روشن‌گری بدون توجه به آثار نویسنده‌ای چون ولتر تقریبا غیرممکن است. فرانسوا آری ماروئه (ولتر) از جمله روشن‌فکران (به معنای واقعی کلمه) قرن ۱۸ میلادیست که نقش قابل توجهی در دوران گذار و بعد از آن در اروپای مدرن دارد. خواندن کتاب آن هم با ترجمه محمد قاضی که انگار نوعی شیفتگی در قلمش نسبت به نویسنده اصلی دیده می‌شود هیجان‌انگیز است.

داستان در مورد یک «جوان ساده‌دل» و خوش‌باور است که پا به یکی از جوامع اروپایی گذاشته و با آداب و رسوم متفاوت آنان مواجه و از تفاوت این آداب و رسوم نسبت به متون دینی مسیحیت متعجب و همین‌طور گرفتار قید و بندهای سنتی و قانونی شده است.

ولتر با خلق این شخصیت به نوعی به آداب و رسوم سنتی و دینی مردم اروپا می‌تازد و در پی زدودن این آداب از مناسبات اجتماعی است. که البته به نظرم نوعی خلط و زیاده‌روی در آن دیده می‌شود. 

فساد و فحشای دربار فرانسه و همین‌طور آلوده به قدرت و شهوت شدن کلیسای مسیحیت، درون مایه اصلی داستان را شکل می‌دهد

فکر می‌کنم اولین بار اصطلاح «قرون وسطی» در همین عصر روشن‌گری و توسط نویسندگانی چون ولتر به کار گرفته شد. دیدار جوان ساده‌دل با مسیحیان پروتستان که از معترضان کلیسای کاتولیک بودند نیز در داستان قابل توجه است. همین‌طور ارجاعات زیاد به داستان‌های اساطیری باستانی به خصوص یونان اشاره به دوران گذار از قرون وسطی و بازگشت به آن عصر است.

درک بهتر داستان، به شناخت اجمالی ادوار تمدن غرب بستگی دارد.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.