یادداشت آرمان نوری
1403/7/28
این اتفاق به سن من نمیخوره ولی در حافظهی جمعی اکثر همدانیها همچنان مانده و من هم شنیده بودم. کتاب به بازماندهی این جنایت یعنی بیتا که از حادثه نجات پیدا کرده میپردازد در واقع همسر بیتا نویسندهی کتاب است که ابتدا شرح آشناییاش با او را میگوید و بعد فلش بک میزند به زندگی تلخ همسرش و جزئیات جنایت اتفاق افتاده در خانهی میدان آرامگاه. با خواندنش خیلی متاثر شدم به خصوص این که در بین قربانیان کودک چهارسالهای بود یعنی برادر بیتا. و دلم برای بیتا سوخت که در یک روز تمام خانوادهاش را به فجیع ترین شکل ممکن از دست داد.نکتهی دیگر که توجهم را جلب کرد مجازات مجرمان بود که آنها را در آرامگاه بوعلی با شمشیر گردن زدهاند و مردم هم جنازهی آنها را سوزاندهاند. کتاب حدود بیست سال پیش نوشته شده. سوالی که برایم مانده این که این اشخاص بازمانده امروز کجا هستند؟ کتاب نمیگوید مجرمان مال کدام محلهی همدان بودند و بر سر فرزندان و خانوادهشان چه آمد؟
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.