یادداشت محمدامین اکبری

                به نام او

اثری دیگر از خالق شاهکارهایی چون خشم و هیاهو و گور به گور
ویلیام فاکنر برای من نویسنده بسیار بزرگیست تا به اندازه ای که اگر بخواهم پس از دو غول روس تالستوی و داستایفسکی نویسنده دیگری را انتخاب کنم بی تردید اوست.

دنیایی که فاکنر میسازد پیچیده است در عین ساده بودن. پیچیدگی داستانهای او درونی ست درون شخصیتهاست نه موقعیتها موقعیتها آنچنان پیچیده نیست ولی مواجهه افراد (شخصیتهایی که اغلب عجیب هستند) با آن سبب پیچیده تر شدن داستان میشود به همین خاطر شخصیت سازی های او کم نظیر است و این همان چیزی ست که او به خوبی از داستایفسکی آموخته است.

و اما آبشالوم آبشالوم، این رمان بار دیگر مرا در موقعیت ایالت افسانه ای فاکنر یوکتاپاتافا قرار داد و بار دیگر مرا با آدمهای عجیب و غریب و موقعیتهای بغرنج روبرو کرد. نیازی که هرچند وقت یکبار خوش دارم بر خود تحمیل کنم همان کاری که با داستانهای داستایفسکی میکنم هرچند وقت یکبار دوست دارم آزار ببینم اذیت شوم و در چنین موقعیتهایی قرار بگیرم. باری ولی آنچنان که آن دو شاهکار یاد شده برای من لذت بخش بودند آبشالو آبشالوم نبود. به نظرم پیچیدگی فرم آنچنان که باید توجیه داستانی نداشت حداقل به اندازه ای که در شاهکاری چون خشم و هیاهو دارد گویا فاکنر هرچه که سالخورد میشود بیشتر به صناعت رو میآورد و کمی به تکنیکها و فنون خود غره شده و کمتر حواسش به این هست که اصلا ضرورت دارد که در اینجا داستان را بپیچانم یا خیر، بگذریم

در آخر اینکه صالح حسینی مترجم محبوب من نیست ولی نمیتوانم اعتراف نکنم که ترجمه اش از این کتاب بسیار خوب بود و از آن لذت بردم :)
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.